انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :ایمان واقعی
نویسنده :فاطمه 1


روزی بازرگان  موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه  شد

خانه و مغازه اش در غیاب  او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش

  همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است
.

فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!

خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت ؟ نه.....

او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
 

" خدایا! می خواهی که اکنون چه کنم؟ "

 

مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود،

تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود
:

مغازه ام سوختاما ایمانم نسوخته است! فردا شروع به کار خواهم کرد!