انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :حالا اسب بیار پسته بار کن
نویسنده :محمد110


بعضی فندق مغزها خیالات برشون میداره که زندگی یعنی قیافه و تریپ و مد و پوزیشن و فشن و خفن،

بخاطر همینم هر روز خودشون و به یه شکل و قیافه جدیدی در میارن، یه بار مدل دیزی، یه بار مدل

دی اندجی، یه بار مدل Dark & lovely، ، یه بار مدل ... ولی با همه این دک و پزها

بازم آرامش ندارن. بعضی لوبیا مغزها هم توهّم میزنن که زندگی یعنی یه خونه بزرگ یا یه ویلا، یا یه

برج، یا یه قصر، میبینی همه اینا رو هم دارن اما بازم آرامش ندارن. بعضی نخود مغزا هم فکر میکنن

زندگی یعنی ماشین، یعنی فراری 360 مودنا، یعنی زاگاتو، یعنی لامبوگرینی دیابلو،
، یعنی کاین توربو؛ اتفاقا
همه این مدل ها و برندها رو دارن، ولی بازم آرامش ندارن. برا بعضیا هم زندگی کردن یعنی عشق

به بازیگر و خواننده و کارگردان و فوتبالیست و گرافیست و پیانوئیست و گیتاریست و بسکتبالیست

و رزمی کاریست و کاراته کاریست و کاریکاتوریست، و ایست... به جونم، یعنی به جونما؛

یه روز میخواد نیکلاس کیج باشه، یه روز آندره آغاسی، ، یه روز دیوید بکهام، یه روز

فلوران پانیی، یه روز بتهوون، ، یه روز شکیل اونیل، یه روز بیانسه،

، یه روز سلنا ،، ولی چی؟ همه اینا میشن و بازم آرامش ندارن.

میدونی چرا آرامش ندارن؟ چرا اینقدر بی تاب هستن؟ چرا اینقدر طوفانی هستن؟

چون خیال می کنن، باید توی قیافه و خونه و ماشین زندگی کنن، خیال می کنن قیافه و خونه و

توپ داشته باشن،

یعنی همه خوشبختی های دنیا رو دارن، اون وقت میدونی چی میشه؟ هیچی دیگه تازه مسابقه

مد زدن و تریپ داشتن و خونه خریدن و دکوراسیون عوض کردن و ماشین مدل بالاتر گرفتن ها شروع میشه،

لامصب مگه این مدل بالا تمومی داره آخه، هر روزم که یه مدل جدیدتر میاد، حالا اسب بیار و پسته بار کن.


بعضیام فکر می کنن باید یکی دیگه باشن تا بهترین باشن، تصور می کنن باید تو دل این و اون زندگی کنن،

این روزام که دل آدما شده، پارکینگ عمومی، شده گاراژ، شده کاروان سرا، هر روز خدا هم که مشتری دارن.

عشقم که یعنی کشک، عاشقم که یعنی قاشق، کشک و قاشق هم که تو خیابون ها پره، حالا این وسط

بگرد عشق و عاشق واقعی پیدا کن. ای کاش می دونستن که آدما باید توی دلشون زندگی بکنن نه توی

قیافه و خونه و ماشین. ای کاش باور می کردن که زندگی، قیافه و ماشین و خونه نیست، ای کاش کمی هم

اهل دل بودن؛ یادش بخیر بهجت دلم نه قیافه داشت و نه ماشین، درسته یه خونه کاهگلی داشت و بس،

اما زندگیش پر بود از خدا. دلش پر بود از خدا، قلبش پر بود از خدا، همش میگفت خدا خدا خدا خدا خدا خدا.

میخوام بگم که آدما دنیا رو هم داشته باشن، اگه اهل دل نباشن بازم نمیتونن آروم باشن،

این همون چیزیه که امام حسین(ع) تو روز عاشورا به خدا گفت: و جعلت لنا افئده، یعنی خدایا شکرت

که به ما دل دادی، شکرت که ما رو اهل دل کردی، شکرت که اسیر خودت کردی نه اسیر این و اون.

چند حرف شنیدنی:

1. یک سوم یا نصف عمرت که اینطوری گذشت، یا شدی ایشون، یا شدی اوشون، پس کی میخوای

خودت باشی؟ پس کی میخوای کارگردان زندگی خودت باشی، کی میخوای سوپر استار عمر خودت

باشی؟ اصلا بهم بگو ببینم، وقت میکنی خودت باشی؟ خود خود خودت باشی؟ همش که شد ای

کاش و صد افسوس و ای دل غافل و غلط کردم و اشتباه کردم و ای کاش اینطور نمیشد!!!

2. اینقدر که به دنبال گل و بلبل و سنبل هستیم کمی هم به فکر دلامون باشیم،

اینا هم باشه ها، به قول کلاه قرمزی عزیزم، هیچ اکشالی نداره ولی کمی هم اهل دل باشیم.

ای یکدله صد دله، دل یک دله کن، مهر دگران را زدل خود یله کن،
یک بار به اخلاص بیا درگه ما، گر کام تو بر نیامد‌ آنگه گله کن.

3. این یه بیت شعرم چون خیلی معرکس و من باهاش حال میکنم و میخوام شمام حال کنی برات می نویسم:
.
.
.
.
.
راستش مصرع اولش که یادم نیست ولی بجاش مصرع دومش رو هم حفظ نکردم!