800000;">اگر به كسي خبر دهند كه در كنكور قبول شده است اول خوشحال مي شود ولي در عين
خوشحالي يك نوع غصه هم در دل آن حال خوش دارد. زيرا مي داند آن خوشحالي نمي
ماند و بايد به چيز ديگري وصل شود. چون صرف قبول شدن در كنكو ر هدف انسان
نيست، از رفتن به دانشگاه خوشحال است اما در عين حال، اضطراب گذراندن ترم اول
و دوم و... را دارد. باز با گذراندن ترم اول، يك خوشحالي دارد و يك اضطراب ،
خوشحالي از اين که ترم اول را با موفقيت گذراند،اضطراب از اين که ترم بعد را
چگونه بگذرانم و ... وقتي فارغ التحصيل شود باز دلش شور و اضطراب دارد؛ رفتن
به سربازي، پيدا كردن كار ، فكر خانه و همسر و ماشين... و خلاصه اسيرشدن در
ميان غم هاي بزر گتر! البته منظو رم اين نيست كه اين كارها بد است، بلكه منظورم
اين است كه هرگونه گرايش اضطراب آور است، بايد به اين نکتة مهم رسید که در دل
هر چيز « غيرff0000;"> خدا 800000;">» به غير ff0000;">خدايي 800000;">يك اضطراب هست، اصلا جنس دنيا اين است
،تازه بعد از تمام كردن تحصيلات و رسيدن به همسر و خانه مثل پدرش مي شو د!
يعني همچنان اضطراب دارد؛ شوهردادن دخترها، زن دادن پسرها و كامل كردن خانه
و ... بعد پير مي شود، و باز هم اضطراب هست آ ن هم به نحوي شديدتر ،زيرا شديدًا احساس پوچي مي كند.
800000;"> دل بستن به غير خدا = دل بستن به پوچي ها و روبه روشدن با انواع اضطراب ها
800000;">امام صادق.ع. فرمودند: هركس دلبستگي به دنيا پيدا كند دلش سه خصلت پيدا خواهد كرد: اندوهي كه به او سودي نميرساند و آرزویي كه به آن نخواهد رسيد و اميدي كه به دست نخواهد آورد.
800000;">*بحارالأنوار، ج ٧٠ ، ص*
800000;">برگرفته از کتاب آشتي با خدا از طريق آشتي با خود راستين