انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :تابه من کوچک هست
نویسنده :صادق



دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست . هر بار که مرد باتجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد . ماهیگیر با تجربه از اینکه آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود .



بنابر این ماهیگیر با تجربه پس از مدتی از او پرسید ، چرا ماهی های  به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟



مرد جواب داد آخر تابه من کوچک است.



شرح حکایت : گاهی ما نیز همانند مرد ، شانس های بزرگ ، شغل های بزرگ ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می دارد را قبول نمی کنیم چون ایمانمان کم است .



با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد استفاده کن