ارتباط مستمروگفتوگوی چهرهبهچهره با دانشجویان، سنت حسنهای است كه رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاكنون به آن پایبند بوده و همه مسئولان نظام را همواره به آن توصیه كردهاند.
گفتوگوهایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت.
گزیدهای از اهم این پرسش و پاسخها كه در آنها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداخته شده است، در این پایگاه منتشر میشود...
800080;">دانشجوى موفّق چه دانشجويى است؟
به نظر من دانشجوى موفّق كسى است كه خوب درس بخواند؛ خوب تهذيب اخلاق كند و خوب به ورزش بپردازد. من براى دانشجوى موفّق، سه شاخص دارم. البته ممكن است يك جوان موفّق در خانه، معيارهاى ديگرى داشته باشد؛ يك كاسب موفّق، يك ادارى موفّق، معيارهاى ديگرى داشته باشد؛ اما دانشجوى موفّق، به حيث دانشجويى، اين است: بايد خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذيب نفس بپردازد، ورزش هم بكند.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)
800080;">عمدهترين وظيفه جوانان حزبالّلهى و انقلابى چيست؟
به نظر من، جوانان انقلابى دانشگاه - چون بحث دانشجو را داريم - سعى كنند خوب درس بخوانند؛ خوب فكر و معرفتشان را بالا ببرند. سعى كنند در محيط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روى محيط خودشان، اثر فكرى و روانى بگذارند. اين شدنى است. يك جوان گاهى اوقات مىتواند مجموعه پيرامونى خودش را - كلاس را، استاد را و حتّى دانشگاه را - زير تأثير شخصيت معنوى خودش قرار دهد. البته اين كار با سياسیكارى بهدست نمىآيد؛ با معنويت بهدست مىآيد، با صفا بهدست مىآيد، با استحكام رابطه با خدا بهدست مىآيد. عزيزان من! رابطه با خدا را جدّى بگيريد. شما جوانيد؛ به آن اهميت بدهيد، با خدا حرف بزنيد، از خدا بخواهيد. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، براى شما خيلى لازم است. مبادا اينها را به حاشيه برانيد.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)
800080;"> نظر شما در مورد ظهور نسل جدید انقلاب و ماموریت این نسل چیست؟
گفتند كه نسل جديدى در حال ظهور است. اين كاملاً درست است. اين نسل كه شما ميگوئيد دارد ظهور ميكند، اين را هم من كاملاً قبول ميكنم؛ تصديق دارم و آن را حس ميكنم.
سؤال ميشود كه مأموريت اين نسل چيست؟ الزاماتش چيست؟ كى ميخواهد او را پيش ببرد و هدايت كند؟ اينها سؤالهاى خوبى است. به نظرم ميرسد اين سؤالها سؤال است، ليكن ابهام نيست. پاسخ به اين سؤالها معلوم است. انقلاب براى ايجاد يك دولت به جاى دولت كه به وجود نيامد، براى ايجاد يك نظام، يك مجموعهى ملى و انسانى بر اساس يك تفكر به وجود آمد. آن تفكر، تفكر اسلام است. ادعاى ما اين است - كه اين ادعا را اثبات هم ميكنيم و ثابت شده است؛ قطعى است - ما معتقديم راه سعادت انسانها به دست تعاليم انبياء است، كه كاملترينش هم تعاليم اسلام است. بشر منهاى تعاليم انبياء حتّى پيشرفت مادى هم در اين حدى كه پيدا كرده، پيدا نميكرد؛ چه برسد به تعالى معنوى و بهجت معنوى و آرامش و آسايش روانى كه زمينهساز عروج اوست به معارج والاى ملكوتىِ انسان. راه سعادت انسان اين است.
براى اينكه تفكر انبياء در جامعه پياده شود، يك حركت بلندمدت و طولانى لازم بود. اين انقلاب با اين هدف به وجود آمد. جامعهى اسلامى، كشور اسلامى، نه فقط دولت اسلامى، نه فقط تشكيل يك نظام اسلامى، بلكه تشكيل يك واقعيت و يك مجموعه مردمى كه بر اساس تعاليم اسلام - كه لبّ لباب تعاليم انبياء است - زندگى ميكنند و آثارش را احساس ميكنند. اين هدف ماست. خوب، ما به اين هدف هنوز نرسيديم، توقع هم نبود كه در ظرف سى سال برسيم. اين هدف، هدف خيلى طولانى مدتى است. بايد تلاش كرد، بايد كار كرد تا به اين هدف رسيد؛ شما مسئوليتتان اين است. مأموريت اين نسل اين است؛ كشور و ملتتان را به آن جايگاهى كه معنايش اين باشد كه يك جامعهى اسلامى به معناى واقعى تشكيل شده، برسانيد. اين را الگو كنيد. اين ميشود بزرگترين وسيله براى گسترش اين فكر و گسترش اين تجربه در عالم؛ اين مأموريت اين نسل است.
0000ff;">(ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب 87/7/7)
وظیفهی جنبش دانشجوئی در كنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟
جنبش دانشجوئى؛ يعنى دانشجوى متحرك، دانشجوى فعال؛ دانشجوئى كه از نيروى فكر و توان جسمى و روحى خودش ميخواهد براى پيشرفت استفاده كند؛ آيا فقط اينها مخاطبند؟ بلاشك نه. سنگينترين مسئوليت بر عهده ى مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمى و نخبگان فكرى و نخبگان سياسى، ليكن جريان دانشجوئىِ فعال هم مسئوليت سنگينى دارد. يكى از مسئوليتهاى جريان دانشجوئى، تلاش براى فهميدن است؛ يعنى تفكر.
من به نظرم ميرسد يكى از كارهاى لازم، تشكيل جلسات فكرى وسيعى است كه مجموعه ى دانشجوئى، همراه با مجموعه ى حوزوى، با برنامهريزى خوب، ميتواند به وجود بياورد تا بنشينند درباره ى مسائل گوناگون فكر كنند. گسترش فكر و پراكندن فكرِ درست و صحيح ميتواند همان ثمراتى را ببخشد كه ما در زمينه هاى مسائل علم و فناورى و پيشرفت علوم از دانشجو توقع داريم؛ يعنى شكوفائى، آوردن حرف نو به ميدان انديشه، با يك حركت صحيح و جهت گيرى درست. يكى از كارها اين است.
يكى از كارها، مشخص كردن اصول است. ما اصولى داريم كه بايد از اين اصول تخطى نشود. يعنى به نام فكرپردازى و انديشه پردازى، از اصول انحراف پيدا نشود. اصول، شاخص هاى راه صحيح و صراط مستقيم است. خطاست اگر اصول را به ديواره هائى تشبيه بكنيم كه انسان از وسط اين ديواره ها بايد حركت كند؛ نه، اصول شاخصند. يك راه مستقيمى وجود دارد، يك صراط مستقيمى هست كه اين، انسان را به هدف ميرساند. اين صراط مستقيم را بايد شناخت، بايد كشف كرد. هيچ كس در محدوده ى صراط مستقيم زندانى نشده. اجبار به پيمودن صراط مستقيم در هيچ كس نيست. اين اصول كسى را اجبار نميكند، الزام نميكند، محدود نميكند، بلكه اين اصول انسان را هدايت ميكند و به او ميگويد كه اگر چنانچه بر طبق اين اصول حركت كردى، به آن نتيجه ى مطلوب خواهى رسيد؛ اگر از اين اصول تخطى كردى، به هدف نخواهى رسيد. آخر، اشكال بيراهه همين است. بيراهه، دو اشكال دارد: يك اشكال اين است كه انسان به سرمنزل مقصود نميرسد؛ اشكال ديگر اين است كه وقت انسان تلف ميشود؛ فرصتها از دست ميرود.
اين كسانى كه در طول اين صد سال، صد و پنجاه سال اخير در كشور ما داعيهى اصلاح و پيشرفت و ترقى سر دادند و ما را حقاً و انصافاً به بيراهه كشاندند، اين گناه بزرگ را انجام دادند؛ هم ما در طول اين صد و پنجاه سال به مقصد نرسيديم و عقب مانديم، هم وقتمان تلف شد. چند نسل پىدرپى بايد بيايند، ضايع شوند، در اين تيه(1) سرگردانى بروند و به نتيجه نرسند، تا يك وقت يك نسل متوجه بشود كه اشتباه كردهاند؛ راه را برگردد، شروع كند از نو حركت كردن. گناه آن كسانى كه جوامع بشرى را به بيراهه ميكشانند، اين است كه وقت آنها و عمر آنها و فرصتهاى آنها را ضايع ميكنند.
0000ff;">(ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب 87/7/7)
800080;"> جمع میان تلاش برای تعالی و خلوصبخشی به نظام با وحدت حداكثری نیروهای انقلاب كه به حق نیاز شرایط امروز كشور است چگونه ممكن میگردد؟
بعضىها ميگويند وحدت، بعضىها ميگويند خلوص؛ شما چه ميگوئيد؟ من ميگويم هر دو. خلوص كه شما مطرح ميكنيد - كه ما بايست از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، يك عدهاى را كه ناخالصى دارند، از دائره خارج كنيم - چيزى نيست كه با دعوا و كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يك مجموعه كه اينجورى حاصل نميشود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم. در صدر اسلام، خوب، با پيغمبر اكرم يك عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّبنكعب بود، عمار بود، كى بود، كى بود؛ اينها درجهى اول و خالصترينها بودند؛ عدهاى ديگر از اينها يك مقدارى متوسط تر بودند؛ يك عدهاى بودند كه گاهى اوقات پيغمبر حتّى به اينها تشر هم ميزد. اگر فرض كنيد پيغمبر در همان جامعهى چند هزار نفرى - كه كار خالصسازى خيلى آسانتر بود از يك جامعهى هفتاد ميليونى كشور ما - ميخواست خالصسازى كند، چه كار ميكرد؟ چى برايش ميماند؟ آن كه يك گناهى كرده، بايد ميرفت؛ آن كه يك تشرى شنفته، بايد ميرفت؛ آن كه در يك وقتى كه نبايد از پيغمبر اجازهى مرخصى بگيرد، اجازهى مرخصى گرفته، بايد ميرفت؛ آن كه زكاتش را يك خرده دير داده، بايد ميرفت؛ خوب، كسى نميماند. امروز هم همين جور است. اينجورى نيست كه شما بيائيد افراد ضعافالايمان را از دائره خارج كنيد، به بهانهى اينكه ميخواهيم خالص كنيم؛ نه، شما هرچه ميتوانيد، دائرهى خلّصين را توسعه بدهيد؛ كارى كنيد كه افراد خالصى كه ميتوانند جامعهى شما را خالص كنند، در جامعه بيشتر شوند؛ اين خوب است. از خودتان شروع كنيد؛ دور و بر خودتان، خانوادهى خودتان، دوستان خودتان، تشكل خودتان، بيرون از تشكل خودتان. هرچه ميتوانيد، در حوزهى نفوذ تشكل خود، براى بالا آوردن ميزان خلوصهاى فردى و جمعى تلاش كنيد؛ كه نتيجهى آن، خلوص روزافزون جامعهى شما خواهد شد. راه خالص كردن اين است.
وحدت هم كه ما گفتيم - كه بعد سؤالات ديگرى هم در اين زمينه شده - منظور من اتحاد بر مبناى اصول است. بنابراين وحدت با كيست؟ با آن كسى كه اين اصول را قبول دارد. به همان اندازهاى كه اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصليم؛ اين ميشود ولايت بين مؤمنين. آن كسى كه اصول را قبول ندارد، نشان ميدهد كه اصول را قبول ندارد يا تصريح ميكند كه اصول را قبول ندارد، او قهراً از اين دائره خارج است. بنابراين با اين تفصيل و توضيحى كه عرض شد، هم طرفدار وحدتيم، هم طرفدار خلوصيم.
0000ff;">(بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)
800080;">معيار و ملاك براى جدايى و مرز اصول و سليقه ها چيست؟ اصول را چگونه مىتوان تشخيص داد؟
اصول، با سليقههاى گوناگون در زمينههاى مختلف، با هم اشتباه نمىشود. اصول، پايههاى فكرى يك نظام و يك اساس حكومتى است. اسلام، از اصول است؛ استقلال، از اصول است؛ نظام دينى، از اصول است؛ رعايت قوانين اسلامى، از اصول است؛ جهتگيرىِ عمومى ملت و كشور به سمت متديّن شدن و جامعه را به سمت جامعه اسلامىِ كامل كشاندن، از اصول است. اصول از اين قبيل است. سليقهها اين است كه يك نفر با زيد خوب است، با عمرو بد است؛ يكى از آن خوشش مىآيد، آن ديگرى از آن خوشش نمىآيد. در زمينه هاى اقتصادى، از سليقه هم بالاتر هست؛ اما اصول نيست. فرض بفرماييد كه يك نفر معتقد به سياست «تعديل اقتصادى» است، يكى هم مخالف اين سياست است؛ مثلاً معتقد به سياست نوع ديگر است. اينها از سليقه هم بالاتر است؛ اما با اصول نبايد اشتباه شود. آن كسى كه داراى اين سليقه ى سياسى و اين روش سياسى است، وقتى كه مسؤوليتى داشته باشد، بر طبق همان عمل مىكند؛ آن ديگرى مىآيد و برطبق چيز ديگر عمل مىكند؛ اما اصول هميشه محفوظ است. الان شما ملاحظه بفرماييد؛ از زمان رياست جمهورى بنده، كه آنوقت رئيس دولت كسى بود، بعد رئيس دولت كس ديگرى شد؛ و زمان بعد از رياست جمهورى بنده، كه رئيس دولت كس ديگرى شد؛ با اينكه سلايق سياسى و اقتصادى تفاوتهاى گوناگونى كرده، اما درعينحال همواره در اين مدّت، آن پايههاى فكرى - يعنى اعتقاد به اسلام، اعتقاد به امام، اعتقاد به نظام اسلامى، اعتقاد به مردمى بودن جامعه - همه سر جاى خود محفوظ است. اين اعتقادها چيزهايى نيست كه حتّى با آمدن و رفتن دولتها عوض شود. بنابراين قابل اشتباه نيست.
0000ff;">(پاسخهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجويان در دانشگاه صنعتى شريف 78/9/1)
800080;"> چگونه مىتوان از خطّ فكرىِ ناب ولايت در مسائل روزمرّه و جارى به صورت واضح مطّلع شد تا افراد نتوانند نظرات حضرتعالى را خلاف وانمود كنند؟
من آنچه كه در سخنرانيها بيان مىكنم، لبّ نظراتم است. اساسيترين نظراتم همانهايى است كه شما در سخنرانيها از من مىشنويد. هيچ نظرى درباره مسائل جارى كشور و مسائل اسلام و مسلمين و مسائل اجتماعى وجود ندارد كه من آن را درِگوشى به كسى بگويم و نشود آن را در علن گفت. نظرات من، نظراتى شفّاف و روشن است كه در خطبه نماز جمعه و در سخنرانى با گروههاى مختلف، شما اينها را مىشنويد.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)
800080;"> راه دستیابی به نظرات امام (ره) چیست؟
نظرات امام يك مجموعه است و خوشبختانه بيانات امام ثبت شده است و همين است كه هست. مثل همه ى متونى كه از آنها ميشود تفكر گوينده را استنباط كرد؛ منتها با شيوهى درستِ استنباط. شيوه ى درستِ استنباط اين است كه همه حرفها را ببينند، آنها را در كنار هم قرار بدهند؛ توى آنها عام هست، خاص هست؛ مطلق هست، مقيد هست. حرفها را بايد با همديگر سنجيد، تطبيق كرد؛ مجموع اين حرفها، نظر امام است. البته كار خيلى سادهاى نيست، اما روشن است كه بايد چه كار كنيم: يك كار اجتهادى است؛ اجتهادى است كه از عهده ى شما جوانها برمىآيد. بنشينند واقعاً گروههاى كارى در زمينه هاى مختلف، نظر امام را استنباط كنند، از گفته هاى امام به دست بياورند.
(ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب 87/7/7)
آیا ما به عنوان سربازان انقلاب و فعالان جریانات دانشجویی انقلابی باید عینا از همان موضعی سخن بگوییم كه رهبری معظم به اقتضای جایگاه رفیع ولایی و سكانداری كشتی انقلاب از آن سخن می گویند؟
ميگويند آيا ما هم بايد مثل رهبرى موضع بگيريم يا نه؟ خوب، رهبرى يك تكليفى دارد، ما يك تكليف ديگر داريم. ببينيد، نبادا كسى تصور كند كه رهبرى يك نظرى دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمى مطرح ميشود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصين، آن نظر را منتقل ميكند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنين چيزى نيست. اگر كسى چنين تصور كند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبيرهاى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همينى است كه صريحاً اعلام ميشود؛ همينى است كه من صريحاً اعلام ميكنم.
چند سال قبل كه يك قتلى اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال كردند، تبليغات كردند و گفتند اينها فتوا داشتند، دستور داشتند، و ميخواستند يك جورى پاى رهبرى را ميان بكشند، توى نماز جمعه گفتم: اگر من يك وقتى اعتقاد پيدا كنم كه يك نفرى واجبالقتل است، اين را توى نماز جمعه علنى خواهم گفت. نه جايز است، نه شايسته است كه مواضع ديگرى غير از آنچه كه رهبرى به صورت علنى و صريح به عنوان مواضع خودش اعلام ميكند، وجود داشته باشد؛ نه، همينى است كه دارم ميگويم.
البته ممكن است كيفيت روزه گرفتن شما با بنده، نماز خواندن شما با بنده يك تفاوتهائى داشته باشد. خوب، شما جوانيد، دانشجوئيد؛ فعاليت دينى شما، فعاليت اجتماعى شما جوانانه است؛ با رفتار پيرمردانهى پيرمردها طبعاً تفاوت پيدا ميكند. از اين تفاوتهاى قهرى و طبيعى نميشود صرفنظر كرد.
0000ff;">(بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)
800080;"> به ما بگوييد در اين اوضاع آشفته، وظيفه يك دانشجوى آگاه و آماده در مقابل جريانهاى سياسى مختلف چيست؟
درست فكر كردن، درست تحليل كردن، تحليل درست را به ديگران منتقل كردن و سعى در روشن و آگاه كردن كسى كه فكر مىكنيد ناآگاه است.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى 82/02/22)
لطفاً نظر خود را در مورد آينده فعاليتهاى سياسى دانشجويان و سمت و سوى اين حركات بفرماييد.
من سه، چهار سال قبل از اين گفتم كه دانشجويان بايستى سياسى شوند؛ و بعد هم عليه كسانى كه دانشگاه را از سياست دور كردند، تعبير تندى كردم. يك سال بعد از آن، يا همان وقتها، در يك اجتماع دانشجويى گفتم كه اشتباه نكنيد؛ من كه مىگويم فعّاليت سياسى، معنايش اين نيست كه فعاليت سياسى حتماً بايد عليه دولت، عليه مسؤولان و عليه نظام باشد. بعضى از بدخواهان، فعاليت سياسى را اينگونه تعبير مىكنند. فكر مىكنند فعّاليت سياسى، يعنى سياسيكارى! اين، يك نوع سياسيكارى و يك نوع تقلّب است كه آدم تصوّر كند فعّاليت سياسى در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشى كردن و با اهانت كردن به اين و آن حاصل مىشود؛ نه. فعّاليت سياسى، براى پيدا شدن قدرت تحليل در دانشجوست. اين دانشجو اگر قدرت تحليل سياسى نداشته باشد، فريب مىخورد و فريب خوردن دانشجو، درد بزرگى است كه تحمّلش خيلى سخت است. بالاخره اگر دانشجويان بخواهند قدرت تحليل پيدا كنند، بايد فعّاليت سياسى بكنند؛ بايد سياست را بخوانند، بنويسند، بگويند، مذاكره و مباحثه كنند. تا اين كار نشود، دانشجويان توانايى پيدا نمىكنند. عقيده من، هنوز هم همين است.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)
اولويّتهاى سياسى، فرهنگى در دانشگاهها و راهكارهاى صحيح حركتهاى دانشجويان مسلمان انقلابى را در رسيدن به آنها بيان فرماييد.
به نظر من، اولويّتهاى سياسى امروز، نبايد موضوعات را مشخّص كند؛ روشها را بايد مشخّص كند؛ موضوعات خيلى تفاوتى نمىكند. به نظر من، بحثهاى سياسى دانشجويان خوب است. بحث كنند؛ منتها بحثهاى جستجوگر و كاوشگر، نه بحثهاى فرمايشى. ما مثلاً به بعضى از شخصيتها يا افراد يا مقاماتى كه همه چيز را فرمايشى بيان مىكنند، اعتراض مىكنيم؛ اما بعد ناگهان مىبينم كه فلان دانشجو در يك گردهمايى، اجتماع كوچك يا بزرگ، يك فرمايش صادر مىكند! اگر فرمايش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجويى بايد باز، قابل كشش، قابل انعطاف، قابل كم و زياد شدن باشد، تا در نتيجه قدرت تحليل سياسى دانشجو بالا برود. هدف بحثهاى سياسى دانشجويى بايد همين باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحليل سياسى پيدا كند. در مورد مسائل فرهنگى هم همينطور است. حالا اگر وارد اين بحث شويم، خيلى طول مىكشد؛ اينها بحثهاى طولانى است.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)
800080;">بهترين شيوه برخورد با منكرات چيست؟
بستگى به اين دارد كه چه كسى بخواهد برخورد كند. اگر شما بخواهيد برخورد كنيد، «زبان» است. شما به غير از زبان، هيچ تكليف ديگرى نداريد. نهى از منكر براى مردم، فقط زبانى است. البته براى حكومت، اينطور نيست. اگر منكر بزرگى باشد، برخورد حكومت احياناً ممكن است برخورد قانونى و خشن هم باشد؛ ليكن نهى از منكر و امر به معروفى كه در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هى اللسان»
تعجّب نكنيد. من به شما عرض مىكنم كه تأثير امر و نهى زبانى - اگر انجام گيرد - از تأثير مشت پولادين حكومتها بيشتر است. من چند سال است كه گفته ام امر به معروف و نهى از منكر. البته عدّه اى اين كار را مىكنند؛ اما همه نمىكنند. همه تجربه نمىكنند، مىگويند آقا چرا اثر نمىكند؛ تجربه كنيد. منكرى را كه ديديد، با زبان تذكّر دهيد. اصلاً لازم هم نيست زبان گزنده باشد و يا شما براى رفع آن منكر، سخنرانى بكنيد. يك كلمه بگوييد: آقا! خانم! برادر! اين منكر است. شما بگوييد، نفر دوم بگويد، نفر سوم بگويد، نفر دهم بگويد، نفر پنجاهم بگويد؛ كى مىتواند منكر را ادامه دهد؟
البته به شما بگويم عزيزان من! منكر را بايد بشناسيد. چيزهايى ممكن است به نظر بعضى منكر بيايد؛ در حالى كه منكر نباشد. بايد معروف و منكر را بشناسيد. واقعاً بايد بدانيد اين منكر است. بعضى گفتهاند كه بايد احتمال تأثير وجود داشته باشد. من مىگويم احتمال تأثير همه جا قطعى است؛ مگر در نزد حكومتهاى قلدر، قدرتمندان و سلاطين. آنهايند كه البته حرف حساب به گوششان فرو نمىرود و اثر نمىكند؛ اما براى مردم چرا. براى مردم، حرف اثر دارد. بنابراين، پاسخ من اين شد كه بهترين روش براى شما كه از من سؤال كرديد، «زبان» است.
(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)
800080;"> امام فرمودند دانشجويان بايد در مقابل انحرافات، شجاعانه بايستند. اگر ايستادگى دانشجو باعث اصلاح مسؤولان نشد، تكليف چيست؟
چرا، عاملِ اصلاح خواهد شد. البته ايستادگى دانشجو معنايش اين نيست كه مبارزه مسلّحانه كند. انسان به مسؤول بايد بگويد، تذكّر بدهد و بخواهد؛ اين خواستن بايد در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد، كه بلاشك اثر مىكند؛ ممكن نيست اثر نكند؛ بنده اين را به صورت يك امر قطعى عرض مىكنم. اگر روى اين نكته دقّت كنيد، خواهيد ديد امكان ندارد يك مجموعه چيزى را بخواهد و در نظامى مثل نظام ما - كه نظام مردم سالارى و انتخاب است - تحقّق پيدا نكند؛ بالاخره تحقّق پيدا خواهد كرد.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى 82/02/22)
800080;"> اگر اشكالى در سياستها و عملكردها باشد، آيا بايد آن را ابراز كرد؟ چگونه مىتوان اين كار را كرد كه متّهم به مخالفت با فرمايش شما در حمايت از دولت نشويم؟
من البته هيچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و كسى را منع نكردهام. انتقاد صحيح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما اين انتقاد بايستى به تخريب نينجامد. بعضي ها طورى انتقاد مىكنند كه تخريب است؛ اين مصلحت نيست. كسى كه مسؤوليت سنگينى در كشور بر دوشش هست و از او توقّع داريم كه فلان كار را بكند - اقتصاد را درست كند و... - اگر ما او را تقويت نكنيم؛ اگر يك وقت ضعفى هم پيدا شد، آن را نپوشانيم؛ آيا مىتوانيم چنين توقّعى داشته باشيم؟ باز هم مىتوانيم اميدوار باشيم كه آنچه كه ما مىخواهيم، انجام خواهد گرفت و آنچه كه وظيفه اوست، انجام مىگيرد؟ به نظر من، وظيفه همه است كه به مسؤولان كشور كمك كنند و آنها را يارى نمايند؛ البته تا وقتى كه در خطّ مستقيم اسلام و امام حركت مىكنند. اگر كسى از خط مستقيم اسلام و امام منحرف شود - هر كسى باشد - او درخور حمايت نيست. اين فرق هم نمىكند؛ از بالا تا پايين همه يكسان هستند؛ خود من هم همينطور هستم. اگر خداى نكرده من هم از آن خطّ صحيحِ اسلام تخطّى كنم، بر مردم واجب نيست كه از من حمايت يا تبعيت كنند. البته احياناً يك وقت اشتباه و اختلاف سليقهاى وجود دارد. اين اختلاف سليقه نبايد موجب شود كه ما مسؤولان كشور و مسؤولان بخشهاى گوناگون را از حمايت خودمان محروم كنيم؛ نه، بايد آنها را حمايت كنيم.
شما هم بدانيد عزيزان من! امروز اين كشور اقتدارش به همين است كه دولت و ملت به هم وصلند. هيچ جاى دنيا هم اينگونه نيست. اين را كه عرض مىكنم، با علم و اطّلاع مىگويم؛ يعنى حتّى در كشورهاى دمكراتيك، اين حالتى را كه شما در اينجا مشاهده مىكنيد - و خوشبختانه نظاير آن در اين كشور زياد است كه يك مسؤول بنشيند و با مردم، صميمى و خودمانى حرف بزند؛ نه آنها از او احساس وحشت كنند، نه او از آنها احساس وحشت و بيگانگى كند - وجود ندارد. اين هم به بركت دين و به بركت اسلام است، والاّ آن حكومتهاى به خيال و به ادّعاى خودشان مردمى - كه بىدين و ملحد بودند - حجابهايشان از مردمشان، خيلى خيلى قطورتر از ديگران هم بود! بنابراين، اين اتّصال دولت و ملت، به بركت دين و اسلام است. اين را نبايد از دست داد؛ اين چيز خيلى مغتنمى است. اين ارتباط بين مسؤولان دولتى و مردم، حمايت اينها از آنها، علاقه و دلسوزى آنها به اينها، چيز بسيار با ارزشى است.
0000ff;">(پاسخهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجويان در دانشگاه صنعتى شريف 78/9/1)
800080;">حدود و خطوط قرمزِ ما در جنبش عدالتخواهى چيست؟ چون گاهى برخى مسؤولان رده پايين در سخنرانيهاى خود، رفتار ما را تخريبى و مغاير با منافع نظام تفسير مىكنند. نظر حضرتعالى چيست؟
اى كاش مىگفتند عملى كه به عنوان رفتار تخريبى تعريف مىشود، چيست، تا بنده بگويم تخريبى است يا نه. بنده نمىدانم چطور رفتارى بوده كه آنها آن را تخريبى دانستهاند. به هرحال، جنبش عدالتخواهى هنگامىكه در جمع دانشجويان و خطاب به آنها گفته مىشود، مقصود اين است كه اين طلب و خواسته و خواهش به عنوان يك خواسته عمده مطرح شود. نبايد بگذاريد اين مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ يعنى بايستى عدالت آنچنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود كه هر مسؤولى - چه بنده و چه هر كس ديگرى كه در جايى مسؤول است - ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف ميلش هم باشد، بپردازد. يك وقت است كه ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارايى مىگوييم عدالت را رعايت كن، يا به قوّه قضاييّه مىگوييم عدالت را رعايت كن؛ اما يك وقت به جوانان مىگوييم شما عدالت را مطالبه كنيد. هر كدام معناى خاصّى دارد. مطالبه عدالت به معناى اين است كه عدالت، گفتمان غالب در محيطهاى جوان و دانشجويى شود؛ عدالت را مطالبه كنند و آن را از هر مسؤولى بخواهند. اگر غير از اين كارى صورت گيرد، ممكن است درست و يا غلط باشد، كه بنده چون نمىدانم، نظرى نمىدهم.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى 82/02/22)
800080;">برخى از مسؤولان فرهنگى و حتّى روحانيون و افراد موجّه و دلسوز، ما را نصيحت مىكنند كه اعتراض به مسائل ضدّعدالت، به نظام و انقلاب ضربه مىزند و اين كارها تندروى است. در پاسخ به اين افراد چه بايد گفت؟
بايد گفت مطالبه عدالت نه فقط به نظام ضربه نمىزند، بلكه نظام را تقويت مىكند. البته من نمىدانم شما آن را چگونه مطالبه كردهايد كه آنها گفتهاند ضربه مىزند. ممكن است روش مطالبه، تند يا خشن يا نامناسب بوده، كه من در اين باره قضاوتى ندارم؛ اما اصل مطالبه عدالت، هيچ ضربه اى به انقلاب نمىزند؛ كاملاً هم در جهت تقويت انقلاب است.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى 82/02/22)
800080;"> بعضى ميگويند اگر چنانچه صدا و سيما را نقد كنيم، بر خلاف رهبرى مطلبى گفتهايم چون رهبرى رئيس صدا و سيما را معين ميكند! نظر شما چیست؟
اگر واقعاً ملاك اين باشد، كه آدم بايد به هيچكس اعتراض نكند؛ چون رئيس قوهى قضائيه را هم رهبرى انتخاب ميكند، رئيس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفيذ رهبرى دارد؛ ميگويد نصب كردم. پس بايد به هيچكس اعتراض نكرد. نه آقا، اولاً صدا و سيما را رهبرى اداره نميكند؛ اين معلوم باشد. صدا و سيما را رئيس صدا و سيما اداره ميكند. و رهبرى هم در موارد زيادى اعتراض هائى دارد. همين اعتراضهائى كه شما داريد، بعضى هايش يا خيلى هايش، اعتراضهاى ما هم هست. احتمالاً اعتراضهاى ديگرى هم هست كه چون براى من از جوانب مختلف گزارش مىآورند - با اينكه خود من ممكن است به قدر شما تماشاچى تلويزيون يا گوشكنندهى راديو نباشم - اطلاعاتم زياد است. از وضع صدا و سيما اعتراضهائى هم ميكنيم، اشكالاتى هم ميكنيم، گاهى با آنها دعوا هم ميكنيم. بالاخره آنها هم يك ضرورتهائى دارند و جواب ميدهند؛ گاهى جوابشان درست است، گاهى هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سيما مطلقاً به رهبرى منتقل نميشود. شما حق داريد انتقاد كنيد؛ هيچ اشكالى ندارد.
0000ff;">(ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب 87/7/7)
آیا در مواردی كه شائبهای در سطح جامعه به وجود آمده و نحوه عملكرد دستگاه قضا یا هر نهاد دیگری، غیرشفاف و یا خدای نكرده سوالبرانگیز به نظر میرسد طرح پرسش و درخواست پاسخگویی نمیتواند به حركت عدالتخواهانه نظام كمك كند؟
يك سؤال اين بود كه آيا جريان دانشجوئى ميتواند آنجائى كه ايرادى به نظرش مىآيد، سؤال كند؟ پاسخ اين است كه بله، بايد سؤال كنيد. ايرادى ندارد كه سؤال كنيد؛ به شرط اينكه همان طور كه خود اين برادر هم گفت، قضاوت نكنيد؛ اما سؤال كنيد. بهترين روش سؤال و پاسخ هم اين است كه مسئولين بيايند توى مجموعههاى دانشجوئى. من همين جا از مسئولين درخواست ميكنم كه ديدارهاى دانشجوئىشان را زياد كنند. امروز بهترين قشرهاى كشور اينهايند؛ هم جوانند، هم باسوادند، هم تحصيلكردهاند، داراى فهمند، داراى انگيزهاند؛ مسئولين بروند شركت كنند. اين سؤالات مطرح بشود، احتمالاً پاسخهاى قانع كنندهاى هم خواهيد شنيد. كمااينكه خود من در برخورد با بعضى از مسئولين، احياناً بعضى از همين سؤالهاى شما يا سؤالاتى از اين قبيل را از آنها دارم. خوب، يك جوابى ميدهند، انسان احياناً قانع ميشود؛ ممكن هم هست جواب قانع كنندهاى نداشته باشند. به هر حال طرح سؤال، خوب است. مراقبت كنيد طرح سؤال را مخلوط نكنيد و اشتباه گرفته نشود با معارضه. آن چيزى كه من قبلها هم گفتهام، بارها هم گفتهام، الان هم ميگويم، اين است كه جريان دانشجوئى يا جنبش دانشجوئى يا هر چيز ديگر كه اسمش هست، تصور نكند كه وظيفهاش اين است كه با دستگاه متولى امر و متصدى ادارهى كشور معارضه كند؛ نه، اين خطاست؛ چه لزومى دارد؟ معارضه كردن كه كارِ هميشه درستى نيست؛ ممكن است يك جا درست باشد، يك جا درست نباشد. مهم اين است كه شما حرفتان را مطرح كنيد، استدلالتان را مطرح كنيد، پاسخ قانع كنندهاى بخواهيد؛ مسئولين هم بايد پاسخ بدهند.
0000ff;">(بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)
800080;">آيا حركتهايى همچون تجمّع مقابل قوّه قضاييّه و مطالبه شديد از آنها در جهت مبارزه با مفاسد اقتصادى، تضعيف نظام است؟
فرق مىكند. گاهى اوقات قوّه قضاييّه مايل است واقعاً كارى انجام دهد، كه اگر پشتوانه اينطورى هم ببيند، حتماً انجام خواهد داد. بعضى از امواج سياسى جلوِ قوّه قضاييّه را در بعضى از كارها مىگيرد؛ بنابراين تصوّر نمىكنم اين كار تضعيف نظام باشد. البته گاهى ممكن است در شرايطى تضعيف باشد، اما در شرايطى هم تقويت است؛ يعنى در واقع كمك به آنهاست تا كارى را كه مىخواهند، بتوانند بكنند و در برابر بعضى از جريانهاى سياسى كه مزاحمت ايجاد مىكنند، حربه قويترى داشته باشند.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى 82/02/22)
800080;"> چرا برخی از دستگاه های مسئول با دانشجویان به جرم مطالبه ی عدالت برخورد می كنند در حالی كه بعضا از برخورد با مفسدین و دشمنان عدالت شانه خالی می كنند؟
شما ميگوئيد كه ما شعار عدالت ميدهيم؛ دانشجو را ميگيرند، اما آن كسى را كه به عدالت صدمه زده، نميگيرند. قوهى قضائيه چنين، يا دستگاه مسئول چنان. خوب، اينجا شما بايد زرنگى كنيد؛ يك لحظه از درخواست و مطالبهى عدالت كوتاهى نكنيد؛ اين شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همين است كه عدالت را بخواهد. پشتوانهى اين فكر هم با همهى وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممكن است انجام بگيرد؛ شما زرنگىتان اين باشد: گفتمان عدالت خواهی را فرياد كنيد؛ اما انتقاد شخصى و مصداقسازى نكنيد. وقتى شما روى يك مصداق تكيه ميكنيد، اولاً احتمال دارد اشتباه كرده باشيد؛ من مىبينم ديگر. من مواردى را مشاهده ميكنم – نه در دانشگاه، در گروههاى اجتماعى گوناگون – كه روى يك مصداق خاصى تكيه ميكنند؛ يا بهعنوان فساد، يا به عنوان كجروى سياسى، يا بهعنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلاً اتفاقاً از جريان اطلاع دارم و مىبينم اينجورى نيست و آن كسى كه اين حرف را زده، از قضيه اطلاع نداشته است.
بنابراين وقتى شما روى شخص و مصداق تكيه ميكنيد، هم احتمال اشتباه هست، هم وسيلهاى به دست ميدهيد براى اينكه آن زرنگ قانوندانِ قانون شكن – كه من گفتهام قانوندانهاى قانون شكن خطرناكند – بتواند عليه شما استفاده كند. شما از دادستان چه گلهاى ميتوانيد بكنيد؟ اگر يك نفرى بهعنوان مفترى يك شخصى را معرفى كند و بگويد آقا او اين افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضى اين نيست كه برود دنبال ماهيت قضيه. اگر اين افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، مادهى قانونى آن قاضى را ملزم به انجام يك كارى ميكند؛ لذا نميتوانيم از او گله كنيم. شما زرنگى كنيد، شما اسم نياوريد، شما روى مصداق تكيه نكنيد؛ شما پرچم را بلند كنيد. وقتى پرچم را بلند كرديد، آن كسى كه مجرى است، آن كسى كه در محيط اجراء ميخواهد كار انجام دهد، همه حساب كار خودشان را ميكنند. آن كسى هم كه فرياد مربوط به محتواى اين پرچم را بلند كرده، احساس دلگرمى ميكند و كار پيش خواهد رفت. بنابراين به نظر من مشكلى در كار شما نيست؛ شما جوانهاى مؤمنى هستيد كه انتظار هم از شما همين است. هر شعار خوبى كه داده ميشود، بعد از اتكال به خداى بزرگ كه همهى دلها و زبانها و ارادهها دست اوست، تكيه به شما جوانهاست، اميد به شما جوانهاست؛ اين را بدانيد. بالاخره همشهرى شما كه از او شعر هم خوانديد، ميگويد:
وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم
كه در طريقت ما كافرى است رنجيدن
نرنجيد؛ دنبال كار برويد.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاى شيراز 1387/2/14)
800080;">بزرگترین آسیب و اشكال محتمل برای محیط دانشجوئی چیست؟
بدترين اشكال و اشكال وارد بر محيط دانشجوئى اين است كه دانشجو دچار محافظه كارى شود و حرفش را با ملاحظه ى موقع و مصلحت خيالى بيان كند؛ نه، دانشجو بايد حرفش را صريح بزند. البته در كنار اين صراحتِ در بيان، صداقت در نيت هم بايد وجود داشته باشد و در كنار او، سرعت در پذيرش خطا؛ اگر ثابت شد كه خطاست. فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاكيزهدل، با يك آدم سياسىكار بايد در همين باشد؛ حرفتان را صريح بزنيد؛ آنچه را كه ميزنيد، از دل بزنيد؛ و اگر چنانچه معلوم شد كه اشتباه است، سريع پس بگيريد؛ راحت. اين، به نظر من يكى از بهترين شاخصههاى دانشجوئى است.
0000ff;">(ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب 1387/7/7)
800080;"> بزرگترين مشكل دانشگاههاى ما، جوّ جمود و تحجّر در حوزه علم و فرهنگ ناب اسلامى است. به نظر شما اين جوّ جمود را چگونه مىتوان از بين برد؟
مطلب بسيار مهم و قابل توجّهى است. البته من در اينكه اين بزرگترين مشكل ما باشد، ترديد دارم؛ اما بلاشك جمود و تحجّر هرجا باشد، يك مشكل است و راه از بين بردنش هم اين است كه شما - كه دانشجويان - هرچه مىتوانيد به كيفيّت فكرى خودتان در زمينه دانش و معرفت بيفزاييد. هر يك نفر از شما، وقتى كه اهل دانش، فرهنگ، فرزانگى، روشنفكرى و فرهيختگى است، مىتواند اين مفاهيم را در عمل گسترش دهد؛ يعنى درست نقطه مقابل جوّ جمود و تحجّر. اگر بخواهيم با جمود بجنگيم، جنگ با جمود اينگونه است؛ يعنى جنگ فرهنگى است. جنگ با جمود، جنگ شمشيرى نيست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجّر و جمود هم نوعى فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بايستى با روشهاى فرهنگى با آن مقابله كرد. به نظر من، دانشجويان مىتوانند در اين زمينه مؤثّر باشند.
0000ff;">(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)
اعمال سلیقه و دستوری شدن علم و اندیشه چه در دانشگاه و چه در حوزههای علمیه آفتی دیگر بر نهال نوپای آزاداندیشی است.
من چنين چيزى سراغ ندارم. در جامعهى ما انديشه دستورى نيست؛ نه علم دستورى است، نه انديشه دستورى است. كجا؟ مشخص كنند بگويند. كسى كه با اين قضيه مبارزه كند، خودِ منم. ما طرفدار آزادانديشى هستيم. البته من به شماها بگويم، آزادانديشى جايش توى تلويزيون نيست؛ آزادانديشى جايش توى جلسات تخصصى است. مثلاً فرض كنيد در زمينهى فلان مسئلهى سياسى، يك جلسهى تخصصىِ دانشجوئى بگذاريد؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بيايند آنجا با همديگر بحث كنند؛ اين ميشود آزادانديشى. همين جور، بحث سر معارف اسلامى است؛ همين جور، بحث سر تفكرات مكاتب گوناگون جهانى است؛ همين جور، بحث سر يك مسئلهى علمى است. بنابراين جلسه بايد جلسهى تخصصى باشد؛ والّا توى جلسات عمومى و در صدا و سيما دو نفر بيايند بحث كنند، آن كسى كه حق است، لزوماً غلبه نخواهد كرد؛ آن كسى غلبه خواهد كرد كه بيشتر عيّارىِ كار دستش است و ميتواند بازيگرى كند؛ مثل قضيهى عكس مار و اسم مار. گفت: كدام يكى مار است؟ مردم با اشاره به عكس مار گفتند: معلوم است، مار اين است. بنابراين آزادانديشى در جلسات تخصصىِ متناسب با هر بحثى بايد باشد؛ در محيطهاى عمومى جاى آن بحثها و مناظرهها نيست. اين هم معنايش اين نيست كه دارد تحميل ميشود؛ نه، بالاخره يك فكر حق مطرح ميشود؛ «ادع الى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالّتى هى احسن». اين حكمت و موعظهى حسنه و مجادلهى احسن براى چيست؟ «ادع الى سبيل ربّك». يعنى اين قبلاً يك اصل موضوعى است، دعوت به سمت خداست. در همه چيز همين جور است. دعوت بايد با زبان درست انجام بگيرد، اما جهت دعوت بايد مشخص باشد. معنى ندارد كه انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ اين موجب گمراهى مردم ميشود. مردم را بايد هدايت كرد. مگر نميگوئيد كه دولتها مسئول هدايت افكار مردم هستند؟
0000ff;">(بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)
800080;">ادامه در پست پایینی