انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :داستان خلقت انسان
نویسنده :غروب کربلا 313
ff0000;">ffcc00;">داستــان خلقــت زن
800000;">ffcc00;">---------------------
0000ff;">ffcc00;">از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز میگذشت.
ffcc00;">فرشتهای ظاهر شد و گفت: "چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟"
ffcc00;">خداوند پاسخ داد:
ffcc00;">"دستور کار او را دیدهای؟
ffcc00;">باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
ffcc00;">باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
ffcc00;">دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
ffcc00;">بوسهای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند."
ffcc00;">فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
ffcc00;">"این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید."
ffcc00;">خداوند گفت :
ffcc00;">"نمی شود!!
ffcc00;">چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
ffcc00;">از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،
ffcc00;">یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد."
ffcc00;">فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
ffcc00;">"اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی."
ffcc00;">"بله نرم است، اما او را سخت هم آفریدهام.
ffcc00;">تصورش را هم نمیتوانی بکنی که تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد."
ffcc00;">فرشته پرسید :
ffcc00;">"فکر هم میتواند بکند؟"
ffcc00;">خداوند پاسخ داد :
ffcc00;">"نه تنها فکر میکند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد."
ffcc00;">آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
ffcc00;">فرشته پرسید :
ffcc00;">"اشک دیگر برای چیست؟"
ffcc00;">خداوند گفت:
ffcc00;">"اشک وسیلهای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی، تنهایی، سوگ و غرورش."
ffcc00;">فرشته متاثر شد:
ffcc00;">"شما فکر همه چیز را کردهاید، چون زنها واقعا حیرت انگیزند."
ffcc00;">زنها قدرتی دارند که مردان را متحیر میکنند.
ffcc00;">همواره بچهها را به دندان میکشند.
ffcc00;">سختیها را بهتر تحمل میکنند.
ffcc00;">بار زندگی را به دوش میکشند،
ffcc00;">ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه میپراکنند.
ffcc00;">وقتی خوشحالند گریه میکنند.
ffcc00;">برای آنچه باور دارند میجنگند.
ffcc00;">آنها میرانند، میپرند، راه میروند، میدوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
ffcc00;">قلب زن است که جهان را به چرخش در میآورد
ffcc00;">زنها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و میدانند که بغل کردن و بوسیدن میتواند هر دل شکستهای را التیام بخشد.
ffcc00;">کار زنها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
ffcc00;">آنها شادی و امید به ارمغان میآورند. آنها شفقت و فکر نو میبخشند
ffcc00;">زنها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
ffcc00;">خداوند گفت: "این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!"
ffcc00;">فرشته پرسید: "چه عیبی؟"
ffcc00;">خداوند گفت:
ffcc00;">"قدر خودش را نمی داند . . .