انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :مــــــــــــــــــادر
نویسنده :پسرآفتاب


008000;">مــــــــــــــــــادر

 
 
 
 
 
 
 
008000;">انجمن یاران منتظر-مــــــــــــــــــــــادر
 
 
 
 
008000;">مادرش الزایمر داشت...
بهش گفت مادر یه بیماری داری،باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان...
مادر گفت:چه بیماریی؟
گفت :الزایمر...
گفت:چی هست...
گفت:"یعنی همه چیو فراموش میکنی..."
گفت انگار خودتم همین بیماریو داری...
گفت: چطور؟
گفت:انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم،چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی،قامت خم کردم تا قد راست کنی..
پسر رفت توی فکر...
...
برگشت به مادرش گفت: مادر منو ببخش...
گفت:برای چی؟
گفت:به خاطر کاری که میخواستم بکنم...
مادر گفت:
"من که چیزی یادم نمیاد...."

سلامتی همه مادرای ایران زمین صلواتی بفرست
.
.
.
.
.
.

.
خدایا اگه مادرم گناه داشت او را ببخش
و اگر غمگین دیدی قلب او را خوشحال کن.
واگر خوشحال دیدی خوشحالی او را تمام نکن
و اگر او مریض است خدایا او را شفا ده.
و اگر او را مدیون دیدی دین او را پرداخت کن.
اگر او را مرده دیدی او را رحم کن
و او را وارد بهشت کن...


008000;">الهی امین