انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :طنز بخونیدش
نویسنده :غروب کربلا 313
000080;">
![](http://static5.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-15-02-3/7/c590ed9c41c3923a292ecf06a3578793-425)
وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی .
نوبت به یکی از بچه های زرنگ گردان رسیده بود
یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟
▰ عباس.
- اهل کجا هستی؟
▰ بندرعباس.
- اسم پدرت چیه؟
▰ به او می گویند حاج عباس!
گویا که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟
▰ دشت عباس!
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پاش زد و گفت:
- دروغ میگی!
و او که خودش رو به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت:
▰ نه به حضرت عباس!