به گزارش گروه ورزشی “ره به ری” :«رونی کلمن»، قهرمان هشت دوره مسابقات معروف «مستر المپیا»، «آرنولد کلاسیک» و ….، و خلاصه معروفترین بدنساز زنده جهان، وارد تهران شد. او قرار است برای علاقهمندانش فیگور بگیرد، عکس و امضا بدهد، گواهینامه آموزشی طلاکوب با مهر و امضا خود بدهد و خلاصه جوانان ایرانی را به ورزش – از نوع پرورش اندام – ترغیب کند. بدنسازی ورزشی بسیار پرطرفدار در ایران است و در هر کوی و برزنی در کشور، دست کم با چند تخته پرس و چند میله هالتر و تعدادی وزنه، یک باشگاه بدنسازی به راه افتاده است. در نتیجه، حضور غول بدنسازی دنیا (البته در دوران بازنشستگیاش)، اتفاق قابل توجهی برای علاقهمندان پرشمار این رشته در ایران است. رونی کلمن کیست؟ چرا محبوب است؟ چرا جوانان ایرانی چنین اقبالی به بدنسازی دارند؟ بدنسازی چگونه ورزشی است؟ حضور رونی کلمن چه دستاوردهایی برای ما و جوانان ما دارد؟
اینکه رونی کلمن در بدو ورود در حرکتی نمادین به بهشت زهرا میرود و از قطعه شهدا بازدید میکند و حالتی شبیه به قرائت فاتحه هم میگیرد نیز قابل تقدیر است. هرچند، نمادین بودن آن وقتی بیشتر جلوه میکند که بدانیم او از این دست حرکات نمادین، پیش از این هم داشته است؛ البته برای تروریستهای ارتش آزاد. اما در این گزارش، قصد پرداخت به این حواشی نه چندان مهم را نداریم.
در سطور پیش رو به سؤالات بالا پاسخ میدهیم.
بدنسازی حرفهای؛ وداع با دوران بدنسازی طبیعی
گرچه سابقه شکل گیری بدنسازی به عنوان یک ورزش را میتوان به اواخر دهه ۱۹۳۰، و شروع مسابقات «آقای آمریکا» بازگرداند، که در آن علاوه بر بدنسازان، بوکسورها و وزنه برداران و کشتی گیرها هم شرکت داشتند، اما شروع اوجگیری محبوبیت آن به اواخر دهه ۱۹۵۰، و راه اندازی مسابقات «قهرمانی بدنسازی آماتوری جهان» یا «آقای جهان» در در مونترال کانادا ۱۹۵۹، باز میگردد.
آرنولد شوارتزنگر و سرجیو اولیوا در مسابقات ۱۹۷۳
با پایهگذاری مسابقات «مستر المپیا» توسط «جو وِیدر»[۱]، پول و تبلیغات بین المللی وارد این رشته شد و شکوفایی بدنسازی حرفهای رقم خورد. چهرهای که بدنسازی را به یک آیکان (نشانگان) بینالمللی تبدیل کرد، ورزشکار اتریشی الاصل، «آرنولد شوارتزنگر»، بود که در کل دهه ۱۹۷۰، با هفت بار قهرمانی در آقای المپیا، سلطان بلامنازع بدنسازی جهان بود. حضور آرنولد در سال ۱۹۸۱، در فیلم مشهور «ترمیناتور» اثر جیمز کامرون، در نقش یک روبوت انسان نما با پیکری عضلانی و پیچ در پیچ، بیشترین اقبال و شهرت را بعد از جیمز کامرون و خود آرنولد، نصیب صنعت-تجارت بدنسازی کرد.
جو ویدر پایهگذار مسابقات جهانی پرورش اندام معروف به «مستر المپیا»
لی هنی و دوریان یتس از قهرمانان سابق مستر المپیا
ورود استروئیدهای آنابولیک، یا اختراع دستگاه عضله سازی
از اوایل دهه ۱۹۹۰، با ورود داروها و هورمونهای رنگارنگ به بازارهای جهانی، به تدریج بدنسازی بدون مصرف دارو، تقریبا از صحنه روزگار محو شد. به این معنی که، به جز افرادی که برای تفنن، یا از سر جوگیریهای مقطعی چند صباحی در این ورزش سر میکنند، تقریبا همه کسانی که میخواهند به طور حرفهایتر آن را پی بگیرند، با عرضه انواع داروها، در انواع بستهبندیهای جذاب روبه رو میشوند که از سوی به اصطلاح مربیان برنامهدهنده به آنها معرفی میشود. این ادعای گزافی نیست که تقریبا همه سالنهای بدنسازی کشور، از مدرن ترین باشگاههای بالاشهری، تا باشگاههای محقر در شهرهای دورافتاده کشورمان، یک اتاق تزریقات و مصرف مکمل هم در پستوهای خود دارند. نوجوانان و جوانانی که با سرهای پر باد وارد این باشگاه ها میشوند تا پس از مدتی با بازوها وسینههای پر جبروت مدتی مبهوت یال کوپال مثلا اساتید خود میشوند که در تخته پرس کنار آنها وزنه روی وزنه میگذارد و با رگهای گردن بیرونزده و نعرههای درویش لرزان، رکوردهای خود را جا به جا میکنند. همین جاست که به قول فقها، مفسده پدیدار میشود. مربی تبدیل به بت عیار میشود که باید به هر قیمت پا جا پای او گذاشت. مربیان کارکشته هم که هنگام وزنه زدن، به رغم ژست بیتفاوتی که میگیرند، شش دانگ حواسشان به دهانهای باز و چشمان گشاده نوجوانان ۱۶ ۱۷ ساله است، بعد از چند جلسه شگرد موفق همیشگی را رو میکنند: تجویز میانبرهایی برای تنومند شدن!