انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :کربلا را می بینم...
نویسنده :صبا


008000;">

008000;">علی اصغر خنکدار متولد سال 1341 در روستای کلاکر محله قائم شهربود . وی که از آموزش دیدگان جنگ های نا منظم به دست دکتر چمران بود ، در عملیات والفجر 8 (عملیات فاو) معاون محور 2 تیپ 1 لشکر 25 کربلا شده بود . اما به خاطر علاقه خاصی که رزمندگان گردان امام محمد باقر (علیه السلام) به او داشتند و با صلاحدید فرمانده لشکر به این گردان بازگشت. مجید خانقلی از همرزمان شهید درباره ی شهادتش می گوید: قبل از شهادت ، وداع سنگین او و برادرش در میان نخل های کنار اروند دیدنی بود که انگار از شهادتش آگاهی کامل داشت. برعکس تمام عملیات ها که هرگز این دو برادر باهم خدا حافظی نکرده بودند، عجیب ترین وداعی بود که نشان از شهادت داشت و برگه ای که دردست او بود و در آن نوشته شده بود: خدایا من دیگر سبک بال شدم...

008000;">سید حبیب ساداتی  لحظه های قبل از  شهادت شهید علی اصغر خنکدار را این چنین روایت میکند : «دقایقی قبل از عملیات والفجر8، علی اصغر چهره ای متفکرانه به خود گرفته بود. وقتی قایق ها به سمت فاو حرکت کردند، در میان تلاطم خروشان اروند، اصغر ناگهان از جا  برخاست و گفت: بچه ها! سوگند به خدا من کربلا را می بینم... آقا ابا عبدالله را می بینم... بچه ها بلند شوید کربلا را ببینید. از حرفهایش بهت مان زده بود. سخنانش که تمام شد، گلوله ای آمد و درست نشست روی پیشانی اش . آرام وسط قایق زانو زد. خشک مان زده بود. به صورتش خیره شدم ، چون قرص ماه می درخشید و خون موهایش را خضاب کرده بود.»