انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » رهبری » کلام رهبری » نمایش پست: پرسش و پاسخ دانشجویان با رهبری درباره وظایف دانشجو


نمایش موضوع به شکل عادی
اطلاعات نویسنده
پرسش و پاسخ دانشجویان با رهبری درباره وظایف دانشجو
دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۷:۵۱ بعد از ظهر [#1]
بانو
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6235
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1188
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92898
پسند ها : 4935
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14912
وبسایت من : وبسایت من



آيا توليد علم را كه مسأله بسيار گسترده و نيازمند توانهاى ذهنى و فردى و نيز اكتسابى بسيار گسترده است، مى‏توان از تك‏تك دانشجويان انتظار داشت، يا منحصر به افرادى است كه چنين تواناييهايى دارند و بنابراين وظيفه آماده كردن محيط را به عهده دارند؟
وظيفه همه است. اين كه ما مسأله توليد علم را مكرّر در دانشگاه مطرح كرديم و باز هم مطرح مى‏كنيم و در آينده هم ان‏شاءاللَّه مطرح خواهيم كرد، معنايش اين نيست كه از يك‏يك مخاطبان مى‏خواهيم توليد علم كنند؛ بلكه معنايش اين است كه اين ارزش، هدف و حركت جمعى - كه انگيزه‏ هاى فردى در پى آن است - بشود. البته علمِ ترجمه ‏اىِ محض خوب نيست؛ مگر به عنوان يك وسيله. ما نبايد دچار ترجمه شويم. علم و فرهنگ ترجمه و سيستمها و روشهاى ترجمه‏اى، درست نيست. اين بحثها در جلسه اساتيد هم مطرح بود. بنده مى‏گويم ما به عنوان يك ملت با استعداد، بايد علم‏ آفرينى كنيم و مى‏توانيم. كسانى‏كه علم‏آفرينى كرده‏اند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمىِ درخشانِ تاريخى‏اى كه ما داريم، از ما جلوتر نبودند؛ بنابراين ملت ما مى‏تواند. اين به عنوان طرح يك خواسته عمومى در دانشگاههاست، تا ان‏شاءاللَّه همه آن را دنبال كنند.

اصلاً اين مسأله به اين صورت، فردى نيست و شايد هم همه توانايى توليدِ علم را ندارند؛ بايد اين به عنوان يك مطالبه عمومى درآيد و سنّت كار در دانشگاه شود تا فقط به فكر يادگرفتن آنچه ديگران به دست آورده‏اند، نباشيم؛ بلكه افزودن بر ذخيره به دست آمده به وسيله ديگران را هم وجهه همّت خود قرار دهيم.
(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى ‏82/2/22)

علت اصلی مشكل از زبان نخبگانی كه از كشور خارج می‌شوند به طور خلاصه اینطور بیان می‌شود كه: «نخبگان در داخل كشور احساس تأثیرگذاری نمی‌كنند و دستاورد تحقیقات و اختراعاتشان در گوشه اتاقهایشان بایگانی می‌شود.»
من اين حرفها را رد نميكنم، ممكن است واقعاً همين اشكالات هم وارد باشد؛ اما آن نخبه‌اى كه در دوره‌ى دانشجوئى و بعد از فارغ‌التحصيلى پا ميشود ميرود خارج، غالباً دلائلش اينها نيست؛ اينها بهانه است. آنجا كسانى هستند كه درِ باغ سبز نشان ميدهند، زمينه‌هاى مساعد كارى را به رخ اين دانشجو ميكشند؛ اين دانشجو خيال ميكند كه حالا اگر برود آنجا، چنين و چنان خواهد شد. شايد هم واقعاً دستگاه‌هاى دولتى‌اى هستند كه علاوه بر انگيزه‌ى نياز به دانش و استعداد اين جوان، يك انگيزه‌ى ديگر هم دارند و آن، مبارزه‌ى با جمهورى اسلامى است؛ لذا روى اين سرمايه‌گذارى ميكنند، برميدارند ميبرندش آنجا. حالا آنهائى كه ميروند، بعضى البته موفق ميشوند، بعضى هم موفق نميشوند، سرشان به سنگ ميخورد، پشيمان هم ميشوند؛ از اين قبيل هم داريم. از آن طرف هم جوانهائى داريم كه بدون اينكه بحث فرار نخبگان باشد، براى درس خواندن خارج رفته‌اند، مراتب علمىِ خيلى خوبى را هم گذرانده‌اند؛ اما ايمان و انگيزه‌ى دينى و اسلامى و انگيزه‌هاى سالم آنها، آنها را به داخل كشور كشانده. همه‌اش از اين طرف نيست كه دارند حركت ميكنند؛ از آن طرف هم جوانهائى كه براى تحصيل رفته‌اند، دارند مى‌آيند. ما افرادى را مى‌شناسيم؛ بعضى‌شان نابغه‌اند، بعضى‌شان برجسته‌اند، بعضى‌شان نخبه‌اند؛ اينها مى‌آيند داخل، مشغول كار ميشوند؛ مشغول خدمت ميشوند. اينجور هم نيست كه شما فرض كنيد همه‌اش از اين طرف ميروند؛ نه، آنها هم مى‌آيند داخل، و امكاناتى هم وجود دارد و كارهائى هم انجام ميگيرد.
(بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)

دانشجوى سال دوم يكى از دانشگاه ها هستم كه علاقه ‏ى شديدى به علوم اسلامى دارم و آينده خود را يك اسلام ‏شناس و مبلّغ مى‏خواهم. بعضى مى‏گويند اوّل ليسانس بگير، بعد به حوزه برو. شما چه توصيه‏ اى مى‏فرماييد؟ آيا اوّل ليسانس بگيرم، بعد به حوزه بروم؟ يا فوق ليسانس بگيرم، بعد به حوزه بروم؟ يا دكترا بگيرم، بعد به حوزه بروم؟ يا اصلاً به حوزه نروم؟ يا الان به حوزه بروم؟
بعضى از برادران دانشجو به حوزه رفتند، تحصيلات حوزه‏اى را دنبال كردند، به مقامات عالى هم رسيدند؛ خيلى هم خوب بوده است. البته فكر مى‏كنم بعضى از آنها در پايان مقطع كارشناسى رفتند؛ بعضى هم در مقطع كارشناسى ارشد رفتند؛ بعضى هم هستند كه الان طلبه‏اند و مشغول تحصيلات دانشگاهى. خيلى هم خوبند؛ البته قدرى سخت است.
اما اين برادرى كه از من سؤال كردند و گفتند «علاقه دارم»، من فكر مى‏كنم كه به ظرفيتها و شوق و استعداد خودشان نگاه كنند؛ چون از بر نمى‏شود قضاوت كرد. من نه شما را على‏الظّاهر ديده‏ام، نه استعدادهايتان را مى‏شناسم؛ بنابراين براى قضاوت در اين مورد، خيلى معلوم نيست من صلاحيت داشته باشم. شما نگاه كنيد ببينيد اگر واقعاً شوق و علاقه زيادى داريد، رشته‏تان هم يك رشته مورد علاقه‏تان نيست، مى‏توانيد الان رها كنيد برويد. البته حالا كه در كنكور شركت كرده‏ايد و به دانشگاه آمده‏ايد و لابد چند ترم را هم گذرانده‏ايد، حيف است كه تمام نكنيد. به نظر من، بد نيست درستان را تمام كنيد و حداقل مدرك كارشناسى را بگيريد. اما اگر مى‏بيند نه، شوقى چندانى نداريد، يا ترديد داريد، حالا بگذاريد جلو برويد، بعداً تصميم‏گيرى خواهيد كرد.

(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‏ 77/2/22)

نظر شما در رابطه با مشاركت دانشجویان در روند تصمیم‌گیری‌های مدیریتی دانشگاه ها چیست؟
اينجا من اين مطلب را پرداخت كنم. توانائى تصميم ‏سازى خيلى خوب است. توانائى تصميم‏ گيرى يكى از مشكلاتى است كه اگر وارد محيط دانشجوئى شد، خيلى از هنجارهاى مطلوب و درست را به هم خواهد زد؛ اين تجربه‏ى ماست. بگذاريم دانشجو با فكر خود، با زبان باز خود، با تعلق كم خود، با گفتار و عمل خود، تصميم‏سازى كند. تصميم‏گيرى را بگذاريم كسى بكند كه بتوان از او سؤال كرد و او مسئول و پاسخگو باشد. بنابراين دنبال اين نباشيم كه محيط دانشجوئى، محيط تصميم ‏گيرىِ براى اقدام باشد؛ اين نه به نفع دانشجوست، نه به نفع آن اقدام. دنبال اين باشيم كه محيط دانشجوئى تصميم ‏سازى كند؛ يعنى گفتمان‏سازى كنيد. ببينيد بنده وقتى مسئله‏ ى نهضت نرم‏افزارى را خواستم مطرح كنم، قبل از همه تو دانشگاه با دانشجوها مطرح كردم؛ حدود ده سال قبل. نه با وزارتها صحبت كرده بودم، نه با رئيس‏ جمهور وقت صحبت كرده بودم، نه حتّى با اساتيد صحبت كردم؛ اول‏بار در دانشگاه اميركبير اين فكر را به ميان آوردم. امروز شما ببينيد اين يك گفتمان است، يك مطالبه‏ى عمومى است، يك خواستِ همه‏ى دانشگاه‏ هاى كشور است؛ كه من هرجا هم ميروم، از زبان دانشجو مطالبه‏اش را ميشنوم؛ از زبان استاد و مدير، اجرايش را در يك مرحله ‏ى ديگر ميشنوم، و اجراء هم دارد ميشود. همين نوآورى‏هاى علمى بسيار، بخشى از انگيزه و توان خودش را از اين شعار گرفته: «تصميم ‏سازى كنيد»، «گفتمان‏سازى كنيد». اين، مجرى و مسئولين اجرائى را ميكشاند دنبال اين تصميم، و تصميم‏ گيرى خواهند كرد و عمل خواهد شد.
(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاى شيراز 87/2/14)

مى‌خواستم نظر كلّى شما را در مورد شوراهاى دانشجويى و شوراهاى صنفى بدانم؟
دانشجويان يقيناً خواسته‌هايى دارند كه براى منتقل كردن اين خواسته‌ها به مديران، بايستى آنها را مطرح كنند؛ در اين زمينه مشورت نمايند و خودشان تصميم بگيرند؛ اما اين‌كه دانشگاه به‌وسيله‌ى دانشجو اداره شود، نه، من هيچ اعتقادى ندارم. تا الان هم من چنين ايده‌اى را به صورت منطقى نشنيده‌ام كه كسى مطرح كند كه دانشجو بيايد دانشگاه را اداره كند؛ نه. دانشجو ميهمان دانشگاه است؛ اصلاً مدير دانشگاه نيست. دانشگاه يك مدير لازم دارد؛ تشكيلاتى لازم دارد؛ طرّاحانى لازم دارد كه بلاشك بايد مصالح دانشجو را در نظر بگيرند؛ چون اساساً فلسفه‌ى وجود دانشگاه، دانشجوست. اگر دانشجويى نداشتيم، دانشگاهى نمى‌خواستيم؛ چيز ديگرى درست مى‌كرديم. پس مصالح او، سرنوشت او، نياز او، نياز كشور به او، همه بايد رعايت شود؛ اما اين‌كه دانشجو بيايد دانشگاه را اداره كند، نه. من نه چنين چيزى را به‌عنوان يك ايده‌ى منطقى و علمى و مطرح شنيده‌ام و نه هم اصلاً اين كار منطقى است.

يك حرف ديگرى وجود دارد و آن اين‌كه اساتيد در اداره‌ى دانشگاه نقش داشته باشند. اين باز يك خرده منطقى‌تر است؛ ليكن اين هم به نظر من به شكل مطلق و كلّى درست نيست. دانشگاه بايد به وسيله‌ى مديران خودش اداره شود و آن مديران بايد سياستهاى دستگاهى را كه وابسته به آن هستند، حتماً اجرا كنند، تا مسؤوليت مشخّص شود و مسؤوليتها لوث نگردد. الان اگر دانشگاه ما وضع بدى داشته باشد، مسؤولش رئيس دانشگاه است. رئيس دانشگاه اگر اين كارِ بدش معلول بدرفتارى يا ضعف خود او نباشد، بلكه معلول برنامه‌اى باشد كه وزارت به او داده، وزير مسؤول است. وقتى وزير مسؤول شد، مى‌شود از وزير سؤال كرد. اما اگر نه، گروهى آن‌جا باشند كه اينها تحت فرمان وزير نيستند و اصلاً از مقرّرات وزير، برنامه‌ى وزير و وزارت و دولت هيچ دستورى نمى‌گيرند و هيچ تعهّدى در مقابل آن ندارند، طبعاً نمى‌شود انسان از كسى سؤال بكند. مجرمى، مسيئى، محسنى وجود نخواهد داشت.

البته دانشجويان بعد از درس خواندن، خيلى فعّاليتها در دانشگاه مى‌توانند بكنند. بى‌رودربايستى بايد به شما عرض كنم كه اگر شما بخواهيد درس خواندنتان را فداى اين كارهايى بكنيد كه خيال مى‌كنيد خوب است - حالا يا خوب است، يا خوب هم نيست - بنده هيچ اعتقادى به اين كار ندارم. درس، اوّل است. فلسفه‌ى حضور شما در آن‌جا درس خواندن است. اگر واقعاً دانشجويى درس نخواند، بلاشك بدانيد كه او مشغول ذمّه است؛ يعنى ذمّه‌اش مشغول مردم و خدا و همه است! هركسى كه سهمى در ايجاد اين دانشگاه دارد، ذمّه‌اش مشغول به اوست و بايد پيش خداى متعال جواب دهد. حالا در دنيا ممكن است كسى يقه‌ى كسى را در اين‌طور چيزها نگيرد؛ اما در روز قيامت يقيناً سؤال خواهند كرد كه چرا درس نخواندى؟! پس، اوّل درس خواندن است.

بلاشك درس خواندن همه‌ى وقت دانشجو را نمى‌گيرد؛ براى او وقتى باقى مى‌ماند كه بايد اين وقت را براى مسائل فكرى، براى مسائل سياسى - البته سياستبازى نمى‌گويم - استفاده كند. كار سياسى در دانشگاه نبايد حالت افراط و تفريط داشته باشد. يك وقت هست كه تفريطى وجود دارد؛ اصلاً دانشگاه همين‌طور مثل يك مرده است! اين همه جوان وجود دارند كه گاهى در مسائل سياسى، نه موضعى مى‌گيرند و نه حرفى مى‌زنند! بنده در موقعى گفتم خدا لعنت كند كسانى را كه دانشگاه را به اين طرف سوق مى‌دهند. يك وقت هم دانشجو را در همه‌ى مسائلى كه هيچ ارتباطى با او ندارد - مسائل و مشكلات گوناگونى كه مربوط به گروهها و جناحهاست - بيايند وارد كنند؛ از نيروى جوان او استفاده كنند و او را اين طرف و آن طرف بكشانند؛ اين هم به نظر من افراط است.

البته بعضى وقتها مى‌گويند در دنيا چنين است، در فلان كشور چنان است؛ حالا گيرم كه باشد، آيا خيلى خوب است كه فرضاً دانشجويان، دانشگاههايشان را تعطيل كنند و درسشان را نخوانند؛ بيايند به سود فلان حزب و فلان جناح، حركتى را انجام دهند كه هيچ بررسى هم نكرده‌اند كه اين حركت درست است يا درست نيست؟ مگر اين چيز خوبى است كه ما حالا بخواهيم از آن تقليد بكنيم؟! بنابراين، كار سياسى هم كه مى‌گوييم، يعنى واقعاً قدرت فهم سياسى و درك سياسى و تحليل سياسى بايد در يكايك دانشجويان به وجود آيد.

پناه بر خدا از آن روزى كه كسانى مسؤوليتهايى را در كشور به عهده بگيرند، در حالى كه فهم سياسى ندارند و قادر به تشخيص امواج سياسى دنيا نيستند! اين كار چه موقع بايد انجام گيرد؟ در طول زندگى؛ بخصوص در دوره‌ى جوانى. محيط دانشجويى هم محيط خيلى خوبى است؛ محيط گرم و پُرشورى است؛ از اين موقعيت بايد استفاده شود. گمانم در آن ديدار قبلى اين نكته را به شما عرض كردم - اگر هم نگفتم، الان مى‌گويم - كه شما بايد كمك كنيد كه به وسيله‌ى نشريات شما، دانشجويان قدرت تحليل پيدا كنند؛ يعنى مسائل سياسى را بفهمند و اصلاً متوجّه شوند كه اين موج سياسى چيست؛ اين كسى كه الان اين اقدام را مى‌كند، اين حرف را مى‌زند، اين حركت را مى‌كند، براى چيست؛ يعنى قدرت تحليل سياسى پيدا كنند؛ پشت اين پرده‌ى ظاهر را مشاهده نمايند. در اوقات فراغت، دانشجويان مسائل علمى و فرهنگى را دنبال كنند. اين اردوهايى كه هست، بعضى از آنها خيلى خوب است؛ بخصوص شما كه الحمدللَّه بچه‌هاى مسلمانى هستيد و كم و بيش با مسائل اسلامى، گسترش ديندارى، تقوا و پارسايى در دانشگاهها آشنا هستيد؛ اين خيلى مهمّ است.

شما هركس كه باشيد، متعلّق به هر دانشگاهى كه باشيد، به هر جناح سياسى و فكرى كه وابسته باشيد، از تقوا و پارسايى بى‌نياز نيستيد. اين اساس كار است. آدم وقتى باتقوا شد؛ يعنى مراقب خود بود - تقوا معنايش اين است ديگر؛ يعنى انسان مراقب اعمال و رفتار خودش باشد كه كار نادرست و بى‌قاعده از او سر نزند - هركس كه باشد، هرطور فكرى كه داشته باشد، هرگونه مذاق سياسى‌اى كه داشته باشد، خطرى ايجاد نمى‌كند؛ ضربه به جايى نمى‌زند؛ ويرانى به وجود نمى‌آورد؛ از او صلاح مى‌تراود. لذا به نظر من اصل اين است كه هرچه مى‌توانيد، خودتان و ديگران را - رفقا، دوستان و آنهايى كه نشريه‌ى شما را مى‌خوانند - باتقوا و متديّن و پاك‌نهاد بار آوريد.
(بيانات در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويی 1377/12/4 )

لطفاً قدرى از جوانى خود بگوييد.
جواني هاى ما به يك معنا، جواني هاى خيلى پُرهيجان و پُرماجرايى بود؛ به يك معنا هم از آن جواني هايى نيست كه آدم حسرتش را بخورد. اين را بدانيد، وقتى انسان جوانىِ شما را ندارد، جا دارد كه حسرتش را بخورد. عزيزان من! شما در دوران آزادى و بروز استعدادها زندگى مى‏كنيد؛ اما دوره جوانى ما اين‏طور نبود.

من جلوِ دانشكده حقوق همين دانشگاه آمدم، منتظر برادرى بودم؛ با هم قرار داشتيم كه من بيايم و با هم برويم. شايد به اندازه ده دقيقه من در اين‏جا منتظر ايستادم. احساس كردم از سوى عناصرى كه همه جا پُر بودند - عناصر ساواكى و مأموران اطّلاعاتى و حراستى دانشگاهى - با چشم سوءظن به من نگاه مى‏شود؛ چون من دانشجو كه نبودم؛ با خود مى‏گفتند اين آقاى معمّم در اين‏جا جلوِ دانشكده حقوق، با چه كسى كار دارد؛ چه كار دارد و هدفش چيست؟ مبادا كار سياسى بكند!

سالهاى اواخر دهه چهل يا اوايل دهه پنجاه بود - درست يادم نيست - اتّفاقاً در همين هنگام، مرحوم «رياضى يزدى» به ما رسيد. او شاعرى نسبتاً خوب بود و كارمند دانشكده پزشكى بود - اخيراً ديدم كه ديوانش هم چاپ شده است - او با ما خيلى دوست بود. اسم من را صدا كرد و سلام و عليكى گفت. بعد گفت شما مسجد دانشگاه را ديده‏ ايد؟ چون من نديده بودم، گفت برويم مسجد دانشگاه را به شما نشان بدهم. به نظرم همين جاها بود؛ حالا من درست يادم نيست. احتمال مى‏دهم كه بعد از آن، وضع مسجد تغيير كرده است؛ چون آن‏جا كتيبه‏ هايى بود كه رويش شعر نوشته شده بود. ما را كنار آن كتيبه ‏ها آورد و گفت اين شعرها را ببينيد؛ بنا كرد به خواندن. بعد كه شعرها را خواند، به آخرش رسيديم، ديديم شعرها متعلّق به خود ايشان است! خدا ايشان را رحمت كند؛ ما را آورده بود كه اينها را ببينيم. به‏ هرحال، ما از شعرهاى ايشان خيلى استفاده كرده بوديم؛ اين هم يك نمونه ديگرش بود. على‏اىّ‏حال، فضا، فضاى سوءظن و فضاى خطرناكى بود. حالا من كه در ميدان مبارزه بودم و زندان رفته بودم، حتّى در دانشگاه به قدر ده دقيقه كه جلوِ دانشكده حقوق مى‏ايستادم، مورد فشار نگاه سوءظن‏آميز مأموران بودم. بنابراين، زندگى تلخ بود.

(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‏ 77/2/22)

منبع : Khamenei.ir

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحفظ امام زماننا و احفظ قائدنا الخامنه ای

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»

یا زهرا سلام الله علیها

a (18).jpg
التماس دعای فرج
گزارش پست !






انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 09:27 بعداز ظهر