660000;">سالها پیش سرباز خوزستانی پس از اموزشی موقع تقسیم دید افتاده مشهد
660000;">دلگیر و غمگین شد
660000;">از طرفی ارادتش به اقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانوادش
660000;">اولین شبی که مرخصی گرفت با همون لباس سربازی رفت حرم اقا
660000;">تا درد دل کنه و دلتنگیش رو به اقا بگه
660000;">ساعتها یه گوشه حرم اشک ریخت
660000;">وقتی برگشت به کفشداری تا پوتینهاش رو بگیره
660000;">دید واکس زده و تمیزن
660000;">کفشدار با جذبه با اون هیبت و موهای جوگندمی
660000;">وقتی پوتین هاش رو داد نگاهی به چشم سرباز
660000;">که هنوز خیس و قرمز از گریه بود کرد
660000;">و گفت چی شده سرکار که با لباس سربازی اومدی خدمت اقا
660000;">سرباز گفت:من بچه خورستانم
660000;">اونجا کمک خرج پدر پیرم و خانواده فقیرمم
660000;">هیچکس رو ندارم که انتقالی بگیرم
660000;">نمیدونم چکار کنم..........
660000;">کفشدار خندید و گفت اقا امام رضا خودش غریبه و غریب نواز
660000;">نگران هیچی نباش
660000;">دوسه روز بعد نامه انتقالی سرباز به لشکر ۹۲ زرهی اومد
660000;">اونم تایم اداری
660000;">سرباز شوکه بود
660000;">جز اقا و اون کفشدار کسی خبر نداشت ازین موضوع
660000;">هرجا و از هرکی پرسید کسی نمیدونست ماجرا رو
660000;">سرباز رفت پابوس اقا و برگشت شهرش
660000;">ولی نفهمید از کجا و کی کارش رو درست کرده
660000;">چند سال بعد داشت مانور ارتش رو میدید
660000;">یهو فرمانده نیرو زمینی رو موقع سخنرانی دید
660000;">چهرش اشنا بود.اشک تو چشماش حلقه زد
660000;">فرمانده حال حاضر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران
660000;">قدرت اول منطقه امیر سرتیپ احمد پوردستان
660000;">مرد با جذبه با موهای جوگندمی
660000;">همون کفشدار حرم اقا بود
660000;">که اون زمان فرمانده لشکر ۷۷ خراسان بود
660000;">فرمانده لشکری که کفش سربازش رو واکس زده بود
660000;">انتقالی اون رو به شهرش داده بود.
ff0000;">ܓ✿ ܓ✿ ܓ✿ ܓ✿
ff0000;">♡ღ660000;">با امام رضا هیچ دری بسته نیست
ff0000;">♡ღ660000;">هیچ گره ای کور نیست
ff0000;">♡ღ660000;">هیچ دلی بیقرار نیست
ff0000;">♡ღ660000;">هیچ غمی باقی نمیومنه
ff0000;">♡ღ660000;">سلام بر امام مهربانی
ff0000;">♡660000;">السلام عليك ياغریب طوس،السلطان علی بن موسی الرضا (ع)