انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :گاهي آنچه نمي دانيم به ضررمان نيست
نویسنده :شهید پلارک


در ١٩٨٣ يك كشاورز ٦٣ ساله به نام يانگ كليف وارد مسابقه اولترا ماراتونبين سيدني و ملبورن شد — مسابقه اي بسيار دشوار شامل بيش از ١٢٠٠كيلومتر پستي و بلندي كه شش هفت روز طول مي كشيد. به دوندگان اجازه دادهمي شد هر وقت مي خواهند غذا بخورند يا بخوابند و جايزه برنده ده هزار دلاربود. وقتي كليف با لباس و چكمه هاي مزرعه اش براي مسابقه آمد، جواناني كهبا لباسهاي نايك و آديداس حاضر شده بودند به او خنديدند. حتي برگزاركنندگاننگران بودند كليف از شدت فشار سكته كند و بميرد اما كليف گفت به پايخودش ريسكش را قبول مي كند. وقتي مسابقه شروع شد، همه با سرعت راهافتادند و كليف را در غبار جا گذاشتند. اما كليف رازي داشت كه هيچكس (از جملهخودش) نمي دانست.ببينيد، كليف هرگز دونده استقامت نديده بود، مجله ورزشييا كتابي در اين باره نخوانده بود. در نتيجه نمي دانست كه ‘طبق قاعده‘ دوندهبايد هر شب شش تا هفت ساعت بخوابد. كليف شب اول دو ساعت خوابيد وهمين باعث شد وقتي بقيه رقبا خواب بودند، او چنان جلو بيفتد كه تا انتهايمسابقه اين برتري را براي خود حفظ كرد. روز بعد او بدون وقفه بيست و سهساعت دويد. با دويدن بدون خواب آنچناني، كليف قواعد و باورهاي معمول راشكست و با فاصله ده ساعت از نَفَر بعد به مقام اول رسيد.

باورهاي رايج لزوما هم درست نيستند. گاهي آنچه نمي دانيم به ضررمان نيستبلكه آنچه مي دانيم و غلط است ما را از موفقيت باز مي دارد.