(بسم الله الرحمن الرحیم)
«محمد مسرور» یکی از جوانانِ بسیجی «کازرون» بود که مدتی قبل، داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در «سوریه» پیوست و چند روز قبل، در جریان عملیاتِ منتهی به آزادسازی شهرهای «نبل» و «الزهرا»، با آتش «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» بال در بال ملائک گشود.
آن چه پیش رو دارید، برگی از یادداشت های آن طلبه‌ی شهید است که در آن، رویایی صادقانه تشریح شده است. رویایی شیرین که چند روزی بیشتر از تحقق آن نمی گذرد:
[متن دست‌نوشته‌ی شهيد ،محمد مسرور»]
موضوع: b22222;">شهادت
800080;">دست‌نوشته‌ی شهيد ،محمد مسرور»
آن چه پیش رو دارید، برگی از یادداشت های آن طلبه‌ی کازرونی است که در آن، رویایی صادقانه تشریح شده است. رویایی شیرین که چند روزی بیشتر از تحقق آن نمی گذرد
آن چه پیش رو دارید، برگی از یادداشت های آن طلبه‌ی شهید است که در آن، رویایی صادقانه تشریح شده است. رویایی شیرین که چند روزی بیشتر از تحقق آن نمی گذرد:
[متن دست‌نوشته‌ی شهيد ،محمد مسرور»]
موضوع: b22222;">شهادت
006400;">این خواب خیلی مرا خوش‌حال کرد. خواب دیدم که امام سجاد(علیه السلام) نوید و خبر شهادت من رابه مادرم می‌گوید و من چهره آن حضرت را دیده و فرمود: تو به مقام شهادت می‌رسی و من در تمام طول عمر به این خواب دل‌بسته‌ام و به امید شهادت در این دنیا مانده‌ام و هم اکنون که این خواب را می‌نویسم، یقین دارم که شهادت نصیبم می‌شود و منتظر آن هم خواهم ماند. تا کی خدا صلاح بداند من هم هم‌چون شهیدان به مقام شهیدان برسم و به جمع آن ها بپیوندم و هم اکنون و همیشه در قنوت نمازم همیشه اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی را جز شهادت نمی خواهم.
800080;">دست‌نوشته‌ی شهيد ،محمد مسرور»
» مشرق
ارسال کننده: jc313
