انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :علمدار عشق
نویسنده :sadaf





عباس سرچشمه احساس است. نام او تمام خوبيها را در ذهن تداعي مي كند.
 
نام عباس كه مي آيد علي با شجاعتش ، حسن با مظلوميتش ، حسين با عزتش، زينب با
 
بردباريش و طفلان تشنه لب حسين با همه، عطشاني و معصوميشان يك جا به ذهن متبادر مي
 
شود. 

اصلاً عباس زاده كربلاست و تولد حقيقي او در كربلا  بوده است.
 
با اتصال به اقيانوس سرخ است كه او نيز بيكرانه مي شود و ساحل عظمتش ناپيدا
 
مي  نمايد.سرو ناوري كه در سال 26 هجري از سراي سبز علي قد مي كند، رشد مي كند و
 
حماسه اش بر قصاي زمان و مكان سايه مي افكند. او پنجمين پور علي است. ماهي كه از
 
خورشيد علي نور مي گيرد و آئينه وار خصلت هاي جوانمردانه اوست. ابوالفضل عضو تازه
 
وارد خانه علي است.

وجودش مايه شادي همه اهل خانه است و پس از مدت ها كه به خاطر فقدان جايگاه زهرا

سنگيني حزن و اندوه فضاي خانه را بر كرده بود، او تحولي شادي بخش در اين روند ايجاد
كرده است.

همه او را دوست دارند اما رابطة او با حسين(ع) طور ديگري است.
 
رشنه اي نامرئي، از جنس لطيف عشق و محبت آن دو را به هم مربوط مي سازد.

برادر بزرگ تر هر جا كه مي رود چون سايه دنبال اوست. اين ارتباط زماني عميقتر

مي شود كه پدر دست برادر را در دست او مي گذارد و مي گويد: عباس! حسين را به تو

مي سپارم. هميشه با او باش و هيج وقت تنهايش مگذار. از آن به بعد او حسين را چون جان

شيرين در بر مي گيرد و تا آخر با او مي ماند. حسين پاسدار اسلام است و عباس،

پاسدار حسين. نوجوان كه بود حدود سي نفر از جوانان قوي و برومند بني هاشم

را انتخاب كرد و آموزششان داد تا از حسين محافظت كنند. عباس براي حسين(ع)

مثل هارون است براي موسي و علي براي محمد(ع). نقشي كه علي عليه السلام

در شكل گيري آيين پيامبر داشت، عباس نيز در نهضت احياگر عاشورا ايفا كرد. حضرت

ابوالفضل العباس عليه السلام در كربلا متولد مي شود و با كربلا جاودانه مي گردد ايثار و

جانبازي او در آن روز باشكوه، تا امروز بلكه تا ابد منشأ بروز و تجلي

اين شيوه انقلابي خواهد بود. نام و ياد عباس و يادآوري آزادگي و جوانمردي او

سستي و خمودي را از چهره جامعه و فرهنگ آن مي زدايد. سلوك مردانه

عباس، خود به تنهايي فرهنگي پويا و ماندگار است. اگر نهضت عاشورا باعث

تجديد حيات و رونق دوباره اسلام شد، به خاطر حضور عناصري ناب

چون علمدار كربلا بود. هنوز فرياد بلند و رساي او كه مي گفت: «به خدا اگر دست

راستم قطع شد، دست از حمايت دينم بر نمي دارم» از اعماق تاريخ به گوش مي رسد.

همان پيامي كه امروزه الهام بخش ايثارگران و جانبازان راه حق و اسلام

ناب محمدي است. آب حياتي كه از مشك او بر زمين ريخت، هنوز جاري است و كام همه

تشنگاه آزادگي و رادمردي را سيراب مي كند. آري! در روايات آمده است كه حضرت

فاطمه زهرا سلام الله عليها در روز قيامت دست هاي بريده او را براي شفاعت كافي

مي شمارد . به اميد آن روز.