انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :مـن و یاد و ذکر خـدا سـوار یـک دوچرخـه شدیـم ... مـن اشتبـاه کـردم و جلـو نشستـم !!
نویسنده :مهتاب1






ffff00;">مـن و یاد، ذکر خـدا سـوار یـک دوچرخـه شدیـم ...
ffff00;">مـن اشتبـاه کـردم و جلـو نشستـم !!
ffff00;">فرمـان دستـ مـن بـود و سـر دوراهـی هـا دلهـره مـرا می گرفتـ ...
ffff00;">تـا اینکـه جایمـان را عـوض کردیـم !
ffff00;">حالـا آرام شـدم و هـر وقتـ از او می پرسـم کـه کجـا می رویـم ؟
ffff00;">برمی گـردد و بـا لبخنـد می گویـد :
ffff00;">" تو فقـط ' رِکاب ' بزن "
ffff00;"> ffff00;">معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاء‌اش را درباره علم بهتر است یا ثروت بخواند. پسر با صدایی لرزان گفت: ننوشتیم آقا..!
ffff00;">پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی،
ffff00;">او در گوشه کلاس ایستاده بود و در حالی که دست‌های قرمز و باد کرده‌اش را به هم می‌مالید،
ffff00;">زیر لب می‌گفت: ... آری! ثروت بهتر است چون می‌توانستم دفتری بخرم و بنویسم.
ffff00;">امروز را زندگی کن
ffff00;">نه دیروز را
ffff00;">نه فردا را
ffff00;">فقط امروز را
ffff00;">هرگز امروزت را به فردا اجاره نده

ffff00;"> 

ffff00;">در این زمانه  ادمها حرفها دارند امادر سکوت رِکُورد

ffff00;">همه را شکسته اند....
ffff00;">مرگ بزرگترين خسران زندگي نيست.
ffff00;">بزرگترين خسران زندگي،
ffff00;">آن چيزي است كه در ادم  میميرد
ffff00;">هنگامي كه هنوز زنده‌است...