انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :زن مسلمان! درس حیا از حضرت زهرا بیاموز
نویسنده :بابک69




حضرت موسی بن جعفر از پدران خود نقل کرده که حضرت امیرالمؤمنین علی فرموده: مردی نابینا از حضرت فاطمه اجازه خواست که به خانه ی او وارد شود، حضرت فاطمه خود را پوشاند.



رسول خدا پرسید: چرا خود را از او پوشاندی و رعایت حجاب نمودی؟ او که تو را نمی بیند؟



حضرت زهرا فرمود:



«ان لم یکن یرانی فانّی اراهُ و هو یشمُّ الریحَ»



«اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم، به علاوه این مرد نابینا بو را که استشمام می کند.»



آنگاه پیامبر فرمود:



«اشهد انک بضعةٌ منی»



«من گواهی می دهم که تو پاره ی تن من هستی».(20)



حضرت فاطمه می فرمایند:



«به پدرم گفتم: آیا اهل دنیا روز قیامت برهنه اند؟



پیامبر فرمود: بلی، ای دخترم!



عرض کردم: آیا من هم برهنه ام؟



پیامبر فرمود: آری، شما هم، ولی آنجا کسی به کسی توجه ندارد.



عرض کردم: چه قدر جای خجالت است آن روز مقابل خدای متعال.



هنوز خارج نشده بودم که فرمود: اکنون جبرئیل آمد و به من گفت: ای محمد! به فاطمه سلام برسان و بگو: انها استحیت من الله تبارک و تعالی، فاستحیی الله منها. به جهت حیا و شرمش از خدا، خدا وعده داد که او را روز قیامت به دو حلّه از نور بپوشاند.»(21)



زن مسلمان! درس حیا از حضرت زهرا بیاموز



سؤالی شد ز زهرای مطهّر



ز درّ و از جواهرهای دیگر



چه زیور هست نسوان را نکوتر



بیان بنما ای دخت پیمبر



جواب آن شاه بانو داد این سان



که بهتر زینتی از بهر نسوان



به غیر از عفت و شرم و حیا نیست



ز بی شرم و حیا خالق رضا نیست



بود آن بانویی با قدر و قیمت



که باشد با حیا و شرم و عفت



پی ترضیّی شوی خود بکوشد



ز هر نامحرمی خود را بپوشد



نبیند دیده اش نامحرمان را



ز نامحرم ببندد دیدگان را



اگر زن عفت و عصمت ندارد



به عالم ارزش و قیمت ندارد



چنین «فیاض» گوید ای دل افروز



ز زهرا درس دینداری بیاموز



خوشحالی حضرت زهرا



در حدیثی از امام صادق آمده که فرمود:



میان علی و فاطمه درباره ی تقسیم کارها بحث شد و برای حلّ این مشکل به نزد پیامبر رفتند. پیامبر برای آنها تقسیم کارکرد که هر کاری مربوط به داخل خانه است، به عهده ی فاطمه و کارهای خارج از خانه به عهده ی علی باشد.



فاطمه به قدری از این تقسیم کار خوشحال شد که گفت:



«به جز خدا کسی نمی داند تا چه اندازه من از این تقسیم کار خوشحال شدم، که رسول خدا کار مردان را (کاری که موجب تماس و رابطه با مردان است) از عهده ی من برداشت.»(22)



لبخند حضرت زهرا



امام صادق فرموده است:



«حضرت صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا به اسماء فرمودند: من لاغر شده ام و گوشت های بدنم از بین رفته، آیا می توانی برایم چیزی بسازی که بدن مرا بپوشاند؟



اسماء پاسخ داد: من در حبشه که بودم، دیدم آنها چیزی می سازند. آیا اجازه می دهی مانند آن را برایت بسازم تا اگر خوشایندت بود، بعد از مرگت بسازم؟



حضرت فرمودند: بساز. پس اسماء با چند تخته ای که درخواست کرده بود و مقداری چوب که به پایه های آن بست تابوتی را آماده کرد، سپس با پارچه ای روی آن را پوشانید و عرض کرد: در حبشه چنین چیزی می ساختند (شبیه تابوت امروزی).



فاطمه فرمودند: برای من هم مانند آن را بساز و مرا بپوشان، امیدوارم که خدا تو را از آتش بپوشاند.



و در روایتی دیگر آمده که فاطمه ی زهرا فرمودند: «چه وسیله ی خوبی است اینکه ساخته ای؛ زیرا که درون آن زن از مرد تشخیص داده نمی شود.»



گفته اند بعد از رحلت پیامبر کسی ندیده فاطمه تبسمی به لب داشته باشد، مگر یک نوبت آن هم وقتی که چشمش به تابوتی افتاد که اسماء برایش درست کرده بود، تا دید لبخند زد.



آری! دلیل خوشحالی فاطمه بعد از تقسیم کار از جانب پدر و مشاهده نمودن تابوتی که بعد از مرگش بدن او محفوظ می ماند، به خاطر حفظ کرامت وحرمت وی است. فاطمه نه تنها نمی پسندد بیرون خانه برود که چشم نامحرم به او بیفتد، حتی نمی پسندد بعد از مرگش دیده ی نامحرمی به برآمدگی جسدش بیفتد. این گونه کارهای فاطمه ی زهرا درس بزرگ حیا و عفت است برای همه ی زنان عالم در هر عصر و زمان.