انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :س....
نویسنده :یسنا



س....




سنگینی بار خستگی هایم بر دوشم سکوتم را میشکند و قلم به دستهای سردو یخ زده ام میدهد



ان دیروزها که با تبر قلبم را شکستن تیشه بر ریشه ی احساس خسته ام زدن در وجودم چیزی



رویید به اسم غرور با آن سر کردم و هوایش را تنفس کردم بگذریم اینها را فریاد گفتن نیست



سلام پدرم سلامی به فاصله و زمانی طولانی....اول از همه مرا میبخشی؟؟؟!روزهاست که از تو



فاصله گرفته ام و دوریت امشب برجانم ریشه کرد و بغض دلتنگیم را شکست راستش را بخواهی



دیگر نمیتوانمم حتی برایت بنویسم نمیدانم چ بنویسم فقط ....دلتنگتم .....دستهایت را میبوسم