انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :....ای وای بر ما.....ای وای
نویسنده :یسنا


یک یا حسین!

 

 

حسین فریاد می زند: "هل من ناصر ینصرنی؟"

و من درحالی که نمازم قضا شده است می گویم:

 

لبیک یا حسین! لبیک...

 

حسین نگاه می کند لبخندی می زند و به سمت دشمن تاخت می کند...

و من باز می گویم: لبیک یا حسین!

حسین شمشیر می خورد من سر پدرم داد می زنم و می گویم:

لبیک یا حسین!

حسین سنگ می خورد، من در مجلس غیبت می گویم:

 لبیک یا حسین! لبیک...

حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید و من در پس خنده های مستانه ام فریاد میزنم: لبیک...

حسین رمق ندارد باز فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی؟

من به دوستم دروغ میگویم و باز فریاد می زنم: لبیک...

حسین سینه اش سنگین شده است، کسی روی سینه است، حسین به من نگاه می کند می گوید: تنهایم یاریم کن...

من گناه می کنم و باز فریاد می زنم: لبیک...

خورشید غروب کرده است...

من لبخندی می زنم و می گویم:

اللهم عجل لولیک الفرج...

حسین به مهدی نگاه می کند و می گوید:

"مهدی من کسی را نداشتم که بگوید سرباز توئم، اگر کسی نبود یاریم کند، ادعا کننده ای هم نبود...

تو از من مظلوم تری..."

به چشمان مهدی خیره می شوم و می گویم:

"دوستت دارم تنهایت نمی گذارم..."

مهدی به محراب می رود و برای گناهان من طلب مغفرت می کند...

مهدی تنهاست...

حسین تنهاست...

کربلایی دیگر در راه است...

 

................................................

....ای وای بر ما.....ای وای