انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :گوش دادن رو یاد بگیریم اینجوری نمی شه
نویسنده :باران 313


 
 
800080;">ffffff;">خانم جوانی که در کودکستان برای بچه های 4 ساله کار میکرد میخواست چکمه

ffffff;">های یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمیرفت، بعد از کلی

ffffff;">فشار و خم و راست شدن، بچه رو بغل ميكنه و ميذاره روی میز، بعد روی زمین

ffffff;">بلاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه میکنه و یه نفس راحت

ffffff;">میکشه که ...

ffffff;">هنوز آخیش گفتن تموم نشده که بچه ميگه این چکمه ها لنگه به لنگه است.

ffffff;">خانم ناچار با هزار بار فشار و اینور و اونور شدن و مواظب باشه که بچه

ffffff;">نیفته هر چه تونست کشید تا بالاخره بوتهای تنگ رو یکی یکی از پای بچه

ffffff;">درآورد.

ffffff;">گفت ای بابا و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست

ffffff;">پای بچه کرد که لنگه به لنگه نباشه

ffffff;">ولی با چه زحمتی که بوت ها به پای بچه نمیرفتن و با فشار زیاد بالاخره

ffffff;">موفق شد که بوت ها رو پای این کوچولو بکنهکه بچه ميگه این بوتها مال من

ffffff;">نیست.

ffffff;">خانم جوان با یه بازدم طولانی و کله تکان دادن که انگار یک مصیبتی

ffffff;">گریبانگیرش شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه انداخت و گفت آخه چی بهت

ffffff;">بگم. دوباره با زحمت بیشتر این بوت های بسیار تنگ رو در آورد.

ffffff;">وقتی تمام شد پرسید خب حالا بوت های تو کدومه؟ بچه گفت همین ها بوت های

ffffff;">برادرمه ولی مامانم گفت اشکالی نداره میتونم پام کنم...

ffffff;">مربی که دیگه خون خونشو میخورد سعی کرد خونسردی خودش رو حفظ کنه و دوباره

ffffff;">این بوتهایی رو که به پای این بچه نمیرفت به پای اون کرد یک آه طولانی

ffffff;">کشید و بعد گفت خب حالا دستکش هات کجان؟ توی جیبت که نیستن. بچه گفت

توی


ffffff;">بوت هام بودن دیگه