انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :عنوان هرچی دوست داری بذار...
نویسنده :نازنین زهرا


حالم خوب نیست...یعنی میدونی رفتم تو موووده بی حوصلگی...مود هیچ کاری..نه خواب..نه درس...نه مرتب کردن اتاق..تا چند دقیقه پیش حتی مزه غذا رو هم درست حس نمیکردم وبهم مزه نمیداد...حتی سالاد مورد علاقمم تو دهنم مزه کاه میداد...حال وحوصله هیچیو ندارمااااا یعنی هیچی....فقط یکی بیاد منو ببره تو خیابونا بگردونه وحرفم نزنه فقط رانندگی  کنه ومنم سرمو تکیه بدم به شیشه وفقط ادما رو نیگا کنم که دارن زندگی میکنن شاید حوصله ام برگرده...
تنها کاری که این روزا زیاد میکنم وسرم غر میزنن سریال دیدنه به کووووب نشستم به دیدن این lostاز فصل 1 پریدم رو فصل 3 بس که پش سرهم نیگا میکنم رفتم تو نقشای داستان...
اونقد خل شدم که فکر میکنم فردا از صب پاشم برم اول شهر کتاب مرکزی..اخه سلیقشون خیلی خوبه وچیدمان اونجا همیشه ادمو به وجد میاره اما بعد که نیگا به حساب بانکیم میندازم پشیمون میشم..اخه پولی برام نمونده بس که ولخرجی کردم این ماه...ولی خب پولای بابام وسوسه ام میکنه...
یادم میافته فردا باید برم دانشگاه..
رومیز کامپیوترمو نیگاه کنید پرشده از بطری های ice teaبس که این نوشیدنی برای من خوردنش لذت بخشه!!!هم این وهم اینکه جدیدا کشف کردم به شدت عاشق چای وشیر شدم..یعنی یکم شیر وباچایی قاطی کن بعد بخور وحالشو ببر ارامشی بهم میده که حد نداره....

کم کم داره بوی عید میاد وخونه تکونی ..مادربزرگم از حالا شروع کرده به خونه تکونی..بس که ذوق وشوق داره مادربزرگم..ولی کی حوصله خونه تکونی داره الان...
الان چیکارکنم من؟؟؟؟ی لیست از کارایی که دوست دارم؟؟برم یجا داد بزنم؟؟برم بیرون؟؟خب با کی نه تو بگو کیه الان حال منه عنق رو داشته باشه

طفلی اطرافیانم...واقعن...اخی این مدت هستی چی از دستم کشید...واقعا ازت ی دنیا ممنونم هستی عزیز..
دیگه خیلی چرت وپرت گفتم شرمنده..اما الان ترجیح میدم برم ادامه سریال رو ببینم چون غیر اون حوصله کار دیگه ای رو ندارم احتمالا ی لیوان بزرگ چای وشیر هم بخورم
بــــــــــــــــــرام دعا کنین...