انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :شعر طنز جالب و خواندنی به نام تخم مرغ...
نویسنده :بلاغ مبین


ffd700;">تخم مرغی رفته بود اینترویو
ffd700;">تا مگر کوکو شود یا نیمرو

شعر طنز با عنوان تخم مرغ

ffd700;">تخم مرغی بود با شور و امید
ffd700;">خواست تا مرغانه ای باشد مفید
ffd700;">…
ffd700;">فرم ffd700;">استخدامffd700;"> را پر کرده بود
ffd700;">عکس هم همراه خود آورده بود
ffd700;">…
ffd700;">توی مطبخ از برای شرح حال
ffd700;">پشت هم کردند هی از او سوال:
ffd700;">…
ffd700;">- کیستی تو، از کدامین لانه ای؟
ffd700;">- بوده ای قبلاً در آشپزخانه ای؟


ffd700;">…
ffd700;">- کی ز پشت مرغ افتادی برون؟
ffd700;">- توی ماهیتابه بودی تاکنون؟
ffd700;">…
ffd700;">- تجربه داری و فرزی در عمل
ffd700;">- جای دیگر کار کردی فی المثل؟
ffd700;">…
ffd700;">- داغ گشتی توی روغن یا کره؟
ffd700;">- حل شدی در شنبلیله یا تره؟
ffd700;">…
ffd700;">- با نمک فلفل بهم خوردی دقیق؟
ffd700;">- خوب کف کردی شدی کلاً رقیق؟
ffd700;">…
ffd700;">- پشت و رویت سرخ شد روی اجاق؟
ffd700;">- باد کردی از فشار احتراق؟
ffd700;">…
ffd700;">تخم مرغ این حرف ها را که شنید
ffd700;">روی وحشت زرده اش هم شد سفید!
ffd700;">…
ffd700;">ژوری اینترویو هم بی مجال
ffd700;">لحظه‌ای غافل نمیشد از سوال:
ffd700;">…
ffd700;">- گر “رزومه” داری و “سی.وی” بیار
ffd700;">- ورنه بیخود آمدی دنبال کار
ffd700;">…
ffd700;">- گر نداری توی کارت سابقه
ffd700;">- ردّ ردّی گرچه باشی نابغه
ffd700;">…
ffd700;">گفت لرزان تخم مرغ بینوا
ffd700;">نیست قانون شما بر من روا
ffd700;">…
ffd700;">خوب من تازه ز مرغ افتاده ام
ffd700;">صفرکیلومترم و آماده ام
ffd700;">…
ffd700;">هرکسی کرده ز یک جائی شروع
ffd700;">میکند خورشیدش از یکجا طلوع
ffd700;">…
ffd700;">گر نه در جائی خودم را جا کنم
ffd700;">تجربه پس از کجا پیدا کنم؟
ffd700;">…
ffd700;">گر که مرواری نباشد در صدف
ffd700;">پس چگونه تجربه آرد به کف؟
ffd700;">…
ffd700;">گر که در میدان نرفته کره اسب
ffd700;">تجربه را پس چه جوری کرده کسب؟
ffd700;">…
ffd700;">گفت “شف” با او که زر زر کافیه!
ffd700;">- بیش از این هم ماندنت علافیه
ffd700;">…
ffd700;">ـ تخم مرغ هم اینقدر پر مدعا
ffd700;">- دست به نطقش را ببین بهر خدا!
ffd700;">…
ffd700;">- تجربه اول برو پیدا بکن
ffd700;">- بعد فکر پخت و پز با ما بکن
ffd700;">…
ffd700;">تخم مرغ بینوا با قلب خون
ffd700;">آمد از آن آشپزخانه برون
ffd700;">…
ffd700;">رفت غمگین، صاف پیش مادرش
ffd700;">تا که گرما گیرد از بال و پرش
ffd700;">…
ffd700;">گفت مادرجان مرا هم جوجه کن
ffd700;">جزو باند جوجه های کوچه کن
ffd700;">…
ffd700;">مرغ مادرffd700;"> گفت که دیر آمدی
ffd700;">- پس چرا طفلم به تأخیر آمدی؟
ffd700;">…
ffd700;">- من به تو گفتم بگیر اینجا قرار
ffd700;">- تو خودت عازم شدی دنبال کار
ffd700;">…
ffd700;">- مهلت جوجه شدن شد منقضی
ffd700;">- پس چه شد کوکوپزی، نیمروپزی؟
ffd700;">…
ffd700;">تخم مرغ اشکش درآمد پیش مام
ffd700;">ماجرا را گفت از بهرش تمام
ffd700;">…
ffd700;">گفت در نیمرو پزی گشتم کنف
ffd700;">چونکه از من تجربه میخواست شف
ffd700;">…
ffd700;">سابقه یا تجربه با من نبود
ffd700;">آشپزخانه مرا ریجکت نمود
ffd700;">…
ffd700;">موعد جوجه شدن هم که گذشت
ffd700;">آه مادر بچه ات بیچاره گشت!
ffd700;">…
ffd700;">من از آنجا مانده، زینجا رانده ام
ffd700;">فاتحه بر هستی خود خوانده ام
ffd700;">…
ffd700;">رفت فرصت های عالی از کفم
ffd700;">حال دیگر کاملاً بی مصرفم
ffd700;">…
ffd700;">پس در این دنیا به چه چیزی خوشم؟
ffd700;">میروم الان خودم را میکشم!
ffd700;">…
ffd700;">گفت مادر: – طفلکم قدقدقدا
ffd700;">- چند مدت صبر کن بهر خدا
ffd700;">…
ffd700;">- صبر کن طفلم بیاید نوبهار
ffd700;">- باز پیدا میشود بهر تو کار
ffd700;">…
ffd700;">- گرچه اکنون فرصتت سرآمده
ffd700;">- تو نگو دنیا به آخر آمده
ffd700;">…
ffd700;">تخم مرغ آنجا به حال انتظار
ffd700;">ماند تا از ره بیاید نوبهار
ffd700;">…
ffd700;">عید نوروز، عید پاک آمد ز راه
ffd700;">روی هر میزی بساطی دلبخواه
ffd700;">…
ffd700;">شربت و شیرینی و قند و نبات
ffd700;">تخم مرغ رنگ کرده در بساط
ffd700;">…
ffd700;">روی میز خانه‌ی بانو بهار
ffd700;">یک سبد مرغانه خوش نقش و نگار
ffd700;">…
ffd700;">تخم مرغ ما نشسته آن میان
ffd700;">میفروشد فخر بر اطرافیان
ffd700;">…
ffd700;">از همه خوشرنگ تر، خندان و شاد
ffd700;">حرف های مادرش آمد به یاد:
ffd700;">…
ffd700;">- بهر هرکس در جهان قدقدقدا
ffd700;">- هست یک جا و مکان قدقدقدا
ffd700;">…
ffd700;">- نیست بی مصرف کسی قدقدقدا
ffd700;">- هست امکان ها بسی قدقدقدا
ffd700;">…
ffd700;">- هرکسی باید بیابد جای خود
ffd700;">- تا نهد جای مناسب پای خود
ffd700;">…
ffd700;">- پس تو هم توی مدار خویش باش
ffd700;">فارغ از مأیوسی و تشویش باش
ffd700;">…
ffd700;">- چون شبیه تخم‌مرغ است این کره
ffd700;">- روز و شب گردش کند بی دلهره
ffd700;">…
ffd700;">- خود تو هم هستی عزیزم بیضوی
ffd700;">- در مدار خویش گردش کن قوی
ffd700;">…
ffd700;">- زندگی زیباست، زیبایش ببین
ffd700;">- هم ز پائین، هم ز بالایش ببین
ffd700;">…
ffd700;">تخم مرغ ما ز پند مادری
ffd700;">شادمانffd700;"> لم داد آنجا یکوری
ffd700;">…
ffd700;">گفت گر مطبخ به من میداد کار
ffd700;">در کجا بودم کنون ای روزگار؟
ffd700;">…
ffd700;">گشته بودم جوجه گر روی حساب
ffd700;">ای بسا که میشدم جوجه کباب
ffd700;">…
ffd700;">پس چه بهتر که بد آوردم زیاد
ffd700;">حال راضی هستم و ممنون و شاد