انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :شوخ طبعی یک رزمنده ایرانی تا لحظه آخر...
نویسنده :ماه سنا
مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد...
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش!
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری؟..
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن
عکس روی کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم: داره ضبط میشه برادر! یه حرف بهتری بگو!..
آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده!!