انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :فرزند شهيد حاج احمد كاظمي: ارتفاع مقام فرماندهي براي پدرم اندازه يك برگ كاغذ بود
نویسنده :فرشته313


 


فرزند شهيد حاج احمد كاظمي: ارتفاع مقام فرماندهي براي پدرم اندازه يك برگ كاغذ بود
30 آذر 1389-10:16:14
منبع: روزنامه كيهان
پيوند: براي توضيحات بيشتر اينجا كليك كنيد
فرستنده: دبيرسايت

براي نمايش كامل تصوير كليك كنيد

اينها حرف هاي محمدمهدي است، فرزند ارشد شهيد حاج احمد كاظمي.

محمدمهدي، متولد دي ماه سال 65 است؛ يعني بچه كربلاي پنج!

 

الان اگر كسي از دور يك خانواده و يا فرزند شهيد را ببيند، فكر مي كند چه خبر است. در فكر مردم زمينه بدي جا افتاده. بچه شهيد مساوي سهميه، بچه شهيد مساوي رسيدگي (پسر شهيد اسدي سه ساله بود كه پدرش شهيد شد، اگر يك روز دانشگاه برود، همه مي گويند از سهميه استفاده كرد، ولي هيچ كس نمي داند كه چه ها كشيده تا به دانشگاه رسيده، هيچ كس نمي داند كلاس اول كه بود، وقتي مي خواستند درس خانواده را بدهند، و ياد بدهند بنويسد بابا، دو روز تب كرد).

 

فرزند شهيدي در جمع همين دوستاني كه با پدرم شهيد شدند، مي گفت: بياييد برويم كاري كنيم تا همه متوجه بشوند، اگر من بابام را دادم و به من سهميه اي دادند، چه دلم بخواهد و چه نخواهد، چه استفاده كنم يا نكنم؛ آقاجان من بابام را دادم! كساني كه دائم مي زنند تو سر بچه شهيد كه اينها سهميه دارند و هزار چيز ديگر، حاضرند پدر را از آنها بگيريم و بگوييم بفرما اين سهميه، پدر همه چيز يك خانواده است. كسي كه دارد داد مي زند به فرزندان شهدا دارند مي رسند، (كه بايد هم برسند) حاضر است پدر خود را در قبال اين مزايا بدهد؟ بنياد شهيد مي توانست كاري كند تا اين جو حاصل شده، پشت سر فرزند شهيد نباشد.

 

اكثر فرزندان شهدا خودشان را در جامعه مخفي مي كنند تا كسي نداند فرزند شهيد هستند. علت اين مسئله چيست؟ واقعا كسي هست بيايد بررسي كند چرا فرزند شهيد اين طور رفتار مي كند؟ سمت ستاد شهدا نرود تا دوستان او نفهمند، پدرش شهيد شده است. حقيقتا تا به حال به اين نكته فكر نكرده ام تا بفهمم چه شده اين تفكر به وجود آمده است. ولي الان قابل حل است، يك مسئولي بيايد وارد صحنه شود، مرد و مردانه، كاري هم به ريشه اين مسائل نداشته باشد. فقط مردم را نسبت به كار بنياد شفاف كند.

 

بنياد شهيد تا به حال، غير از پرداخت آن حقوقي كه حق ما و خانواده بوده، كاري نكرده. يك مثال بزنم؛ اگر برويد بيمارستان بقيه الله مي بينيد كه گوشه گوشه آن نوشته اند خانواده معظم شهدا بدون نوبت ويزيت مي شوند، اين را همه مي بينند، در دلشان چه مي گويند؟ خدا مي داند. ولي هيچ كس نمي داند كه اين بيمارستان اصلا بيمه بنياد شهيد را قبول ندارد و خانواده شهيد را با بيمه شان ويزيت نمي كند. تقريبا 90 درصد خدمات به خانواده شهدا به همين صورت است. فقط سر و صداست... اتفاقي كه الان در بنياد اتفاق مي افتد و چيزي كه مردم مي بينند، صد و هشتاد درجه تفاوت دارد. خودم را نمي گويم، ولي كساني كه با آنها در ارتباطم را مي بينم. يكي از كساني كه الان با بنياد در ارتباط است بيايد بگويد بنياد شهيد چه كاري براي فرزندان شهدا كرده. نه اينكه هيچ كاري نكرده. براي مديران و مسئولان آن احترام قائلم، ولي در مقابل تصوراتي كه در جامعه به وجود آورده اند، بنياد كار شاقي نكرده.

 

فرزند شهيد كاظمي كه پارتي بازي يا امتياز حاصله از ناحيه پدر شهيدش را خواندن خطبه عقد ازدواجش توسط رهبر معظم انقلاب دانست، گفت: امتياز يا پارتي بازي كه بابا برايم كرد و هميشه قدردان اويم و حتما به خاطر خود ايشان، حضرت آقا قبول كردند. در ديداري كه با حضرت آقا داشتيم ايشان از رفاقت خود با پدرم گفتند. البته اين نكته را متذكر بشوم، چون اگر نگويم ممكن است تبعات داشته باشد.

 

عقدي كه مقام معظم رهبري براي ما خواندند به صورت غيرحضوري بود. ما رفتيم سر مزار پدر و ايشان با تلفن صيغه را جاري فرمودند، چون عهد كرده اند ديگر حضوري براي كسي عقد نخوانند. چند ماه بعد از عقد موقعيتي پيش آمد و خدمت ايشان رسيديم... اگر منظورتان پست و مقام پدر است كه به قول خود ايشان همه كشك است. بابا دو هفته قبل از شهادت آمد وسط اتاق، يك كاغذ 4A گذاشت و رفت روي آن ايستاد. گفت: محمد، سعيد نگاه كنيد، ...اگر به هر دليلي از سمتي كه دارم (آن موقع فرمانده نيروي زميني سپاه بود) اخراجم كنند، بازنشسته شوم يا هر چيزي ديگر، از فردا صبح يا همين الان بگويند تو هيچ كاره اي و اينجا نيا، مثل اين است كه انگار همين كاغذ 4A را از زير پاي من كشيده باشند بيرون. سعي كنيد شما هم همين طور باشيد.