انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :و حسین متولّد میشود و کربلا پا میگیرد
نویسنده :یگانه1
800080;">سبد سبد گل مریم / طبق طبق گل شببو / نثار کلبه مولا / ز سمت عرشِ معلاّ.
ff3399;">... و در صبحگاهی، عطر گلهای بهشتی، فضای کوچه های
خاموش شهر را پر میکند و مدینه گلباران میشود.
شمیم دلاویز آلاله ها، از آسمان و زمین میتراود و پروانه های عاشق،
قاصدکهای شادی را همراهی میکنند تا خانه محقری در شهر مدینه، غرق نور شود.
بالهای سبز جبرئیل، سایبان آسمان خانه ولایت میشود و
حیاط کوچک مولا، رستنگاه شقایق وحشی.
a52a2a;">کربلا در خودش نمیگنجد و دستهای آبی دریای فرات،
پولکهای نقرهای ماهیها را میشوید.
آلاله های سرخِ همیشه عاشق، در امتداد نهر علقمه،
سیرابِ شبنم های سحرگاهی میشوند و ثانیه ها، از حرکت باز میایستند
، تا تاریخ، در کربلا پا بگیرد و کربلا معنا بگیرد.
علی علیهالسلام ، در محراب خود، آرام نمیگیرد.
اشکهای مناجات، با لبخندِ مولا، در هم آمیخته اند و سجّاده او،
را ز شکوفه های بهارْ نارنجِ تبسم شده است.
0000ff;">فاطمه علیهاالسلام چشمهایش میخندد و قابله های آسمانی، او را در هاله ای از نور پوشانیده اند
و حاملان عرش، در اشتیاق دیدار و تبرّک جستن مولودِ مبارک، آرام و قرار ندارند.
... و حسین علیهالسلام میخندد؛ تبسم کودکانه ای که از آن بوی سیب میتراود
و مظلومیت. آری! حسین میخندد و مروارید اشک، چونان دانه های تسبیح،
در چشمهای پیامبر، حلقه میزند.
8b4513;">
نفحه باران، کوچه های مدینه را عطر آگین کرده و صورت گرد و غبار گرفته شهر را شسته است.
نسیم ملایمی از سمت کوههای سر سبز اطراف مدینه،
در چهار سمت شهر میپیچد و هوای خیابانها را دلپذیرتر میکند.
4b0082;">آن دورها «فطرس»، در خاموشی خودش، فرو رفته است.
حالتی مثل دلهره، تمام وجودش را فرا گرفته است. سر بر آسمان بلند میکند.
دسته دسته حوریان و فرشتگانِ سبزپوش و سفیدپوش، به سمت زمین پر گشوده اند.
چونان مرغان مهاجری که تعداشان از عهده شمارش، بیرون باشد.
660066;">خدای من! چه خبر است؟ نکند قیامت شده باشد؟ پس آنگاه، وای بر من.
دلش شور میزد. سر بر آسمان بر میدارد و فریاد میزند:
شما را به خدا، چه اتفاقی افتاده است، به کجا میروید؟!...
و طنین صدایی در عرش میپیچد که «امروز، خدا به پیامبر، نوه ای عطا کرده است، حسین نام».
«فطرس» تشنه دیدار میشود و عاشق نادیده فرزندِ نبی.
800000;">
مثل چلچراغی که منزل را روشن کند، قنداق کوچکِ حسین علیهالسلام خانه
علی علیهالسلام را روشن کرده است و خانه مولا مهبط ملایکه شده است.
«فطرس» جلو میرود و قنداق کوچک را غرق بوسه میکند،
شهپرهای سوخته را متبرّک میسازد و ناگهان...
ff00ff;">شهپرهایش مثل رنگین کمان باز میشود و به واسطه حسین علیهالسلام خردسال، بخشیده میشود.
به آسمانها صعود میکند و از حنجره عشق فریاد میآورد
«من آزاد کرده حسینم، من آزاد کرده حسینم»
و حسین متولّد میشود و کربلا پا میگیرد.