انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :عشق علیه السلام !
نویسنده :قمرخانم


عشق علیه السلام !

حتما دلت به پاکی آئینه هاست که از لذت مادر شدن گذشتی و حالا سال های سال است با حاج مصطفیِ روایت ما دو نفری در سکوت و سکوت و سکوت زندگی می کنید. برای دل آسمانیت زندگی با مردی که شب ها بیدار است و روزها خواب و چشمانش سوی دیدن ندارد ...

در هیاهوی این شهر پر از دود و ترافیک و همهمه آدمهایی که نمیدانی کجا می روند و دنبال چه هستند، در غوغای روزمرگی ها و تکرارها، نگاه آرام و پر از رضایت بعضی ها چقدر به دلت می نشیند...

نام بعضی نفرات روشنم می دارد، نام بعضی نفرات رزق روحم شده است...

به دنبال کلمه ای هستم که وصف خوبی های تو باشد. این پیشنهاد خودت بود با مردی ازدواج کنی که با حساب و کتاب پزشکان امیدی به زنده ماندنش نبود و تو آنقدر عشق و ایثار به پایش ریختی که حساب و کتاب پزشکان از ماندنش در شگفت شدند.

حتما دلت به پاکی آئینه هاست که از لذت مادر شدن گذشتی و حالا سال های سال است با حاج مصطفیِ روایت ما دو نفری در سکوت و سکوت و سکوت زندگی می کنید. برای دل آسمانیت زندگی با مردی که شب ها بیدار است و روزها خواب و چشمانش سوی دیدن ندارد و دیگر فراموش کرده چندبار زیر تیغ جراحی رفته و برچسب جانباز هفتاد درصد همه آن چیزی نیست که تو با تک تک سلول هایت و با هر نفست می بینی و درک می کنی، حتما کار ساده ای است! سود معامله ات این روزها با سود هیچ معامله نمی خواند...

وَمَا عِندَ اللَّـهِ خَیْرٌ‌ وَأَبْقَىٰ (قصص:60)

روزی که با آغوش باز پذیرای من و خانواده ام بودید پای صحبت های حاج آقا مصطفی که نشستیم، تصمیم گرفتم از ایشان بنویسم. بنویسم که حاج مصطفی فرمانده گردان بود و رشادت ها کرد و جانفشانی ها و حالا اگر می شد به او می گفتند جانباز 100 درصد! آنقدر که یادگارهای جنگ در بدنش زیادی به یادگار نشسته. بنویسم که دلش گنجینه خاطرات ناگفته است و آرزویش این است این خاطرات مکتوب شود. بنویسم که غم این روزهای حاج مصطفی غریبی و تنهایی است و گله از دوستان و همرزمانی که در کشاکش حیات دنیوی سهم اش را نادیده می گیرند.

نمی دانم، دست خودم نبود که آنچه بر قلمم جاری شد روایت فداکاری های تو بود، بی منت و چشم داشت. آن قدر که حاضر نمی شوی اسمی از تو در جایی برده شود مبادا عهدی که خالصانه با خدایت بستی...چقدر از آخرین باری که دیدمت شکسته تر شده بودی بانو...تلاش می کنی به روی خودت نیاوری، اما چهره ات نشان می دهد تو خود جانباخته عشقی...

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست              به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست

زخم خونینم اگر به نشود به باشد                     خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست

 
به راستی که تو بر بانویت اقتدا کردی که همواره می فرمود: سپاس خدای را بر نعمتهایش و شکر او راست بر داده هایش...1


 1- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دیدند که لباسی از پشم شتر پوشیده، فرزندش را شیر می دهد؛ در حالیکه با دست آس هم آرد می کند. اشک از دیدگانش سرازیر شد و فرمود:

یا بنتاه! تَعَجَّلی مَرارَة الدُّنیا بحلاوةِ الاخرةِ

دخترم! در تحمل تلخی دنیا برای شیرینی آخرت شتاب کن.

حضرت فاطمه عرضه داشت:

یارسول الله، الحمدللهِ علی نعمائهِ و الشُّکرُ علی آلائهِ. (بحارالانوار 85:43)

برکرفته از : تسنیم

خدایا ما را قدر دان زحمات این عزیزان و خانواده های محترمشون قرار بده
سلامتی همه ی جانبازان بزرگوار و خانواده های مححترمشون

008000;">اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحفظ امام زماننا و احفظ قائدنا الامام الخامنه ای

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»
یا زهرا سلام الله علیها



sahebzaman.org