انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :شما چقدر خطای فکری دارید که ازش بی خبرید(2)؟؟؟؟
نویسنده :قاصدک


0000cd;">خطاهای شناختی(0000cd;">تفکرات غیر منطقی) بخش دوم

دربخش قبل یه تعریفی از خطاهای شناختی وده تا0000cd;"> از مورد های اونو تعریف کردم در این بخش 7تای باقی مانده رو براتون میگم.

برای یادآوری یه تعریف وخلاصه ای از بخش اول میگم براتون:

بسیاری از افراد درسیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح،ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند.بسیاری از 

گرفتاریهای ما به دلیل آلوده بودن افکار ما به این نوع خطاها می باشد.که این نوع خطاهارا آلبرت الیس به ده نوع تقسیم کرده که در بعضی منابع 

به 17تا هم تقسیم شده،1.000080;">ذهن خوانی 000000;">2.4b0082;">پیش گویی 000000;">3.4b0082;">فاجعه سازی 000000;">4.4b0082;">برچسب زدن 000000;">5.4b0082;">دست کم گرفتن جنبه های مثبت 000000;">6.4b0082;">فیلتر منفی 000000;">7.4b0082;">تعمیم افراطی

000000;">8.4b0082;">تفکر دو قطبی 000000;">9.4b0082;">بایدها 000000;">10.4b0082;">شخصی سازی
ودر ادامه:

11.4b0082;">مقصر دانستن: 000000;">فرد دیگری را منبع اصلی احساسات منفی تان می دانید و مسولیت تغییر خودتان را نمی پذیرید.مثلا:همه مشکلاتم تقصیر والدینم است.

12.4b0082;">مقایسه های غیر منصفانه:000000;">اتفاق ها را براساس استانداردهای تفسیر می کنید که واقع بینانه نیستند،به این ترتیب که به افرادی توجه می کنید که بهتر از شما عمل می کنند و در نتیجه خودتان را در مقایسه با دیگران حقیر و پست می بینید.مثلا: او در مقایسه با من موفق تر است.

13.4b0082;">همیشه پشیمان بودن:000000;">تمرکز و اشتغال ذهنی به این که من می توانستم بهتر از این ها عمل کنم به جای توجه به این که من الان چه کارهای را می توانم بهتر انجام بدهم.مثلا:اگر تلاش کرده بودم می توانستم شغل بهتری داشته باشم.

14.4b0082;">چه می شود اگر:000000;">یک سلسله سوالات می پرسید که همه به این صورت هستند،چه میشود اگر، اتفاق خاصی بیافتد؟ والبته از پاسخی که به خودتان می دهید معمولا هرگز راضی نیستید.مثلا:اگر نتوانم درست نفس بکشم چه؟ اگر مضطرب بشوم چه؟

15.4b0082;">استدلال احساسی: 000000;">اجازه می دهید که احساستان، تفسیرتان از واقعیت را هدایت کنند.افرادی که دارای این گونه استدلال هستند فکر می کنند که احساسات منفی ما لزوما منعکس کننده واقعیت ها هستند.این گونه استدلال ها مارا از بسیاری از واقعیت ها دورنگه می دارد.مثلا: احساس نومیدی میکنم پس حتما باید نومید باشم. احساس حقارت میکنم پس من فرد درجه دومی هستم.از سوار شدن هواپیما میترسم،چون پرواز با هواپیما بسیار خطرناک است.

16.4b0082;">ناتوانی درعدم تایید شواهد:000000;">همه مدارک یا شواهد بر علیه افکارمنفی تان را رد میکنید.مثلا: وقتی این فکر را میکنید که دوست داشتنی نیستید،هر مدرکی که نشان دهد دیگران شما را دوست دارند را رد می کنید.

17.4b0082;">برخورد قضاوتی: 000000;">خودتان، دیگران واتفاق ها را به جای اینکه صرفا فقط تو صیف کنید، بپذیرید یا درک کنید،به صورت سیاه وسفید ارزیابی می کنید.یا به عبارتی خودتان ودیگران را برمبنای معیارهای دلبخواه و سلیقه ای قضاوت می کنید وبه این نتیجه می رسید که خودتان یا دیگران کوتاهی کرده اید.به قضاوت دیگران یا به قضاوت سختگیرانه از خودتان بها می دهید. مثلا: در دانشگاه خوب درس نخوانده ام.

دوستان این بخش تموم شد حالا یکم به رفتارامون بیشتر فکر کنیم.


منبع:سایت خانه مشاور