008000;">بوی گلاب می آید؛ درست مثل همان روزی که دیوارهای 008000;">خانه008000;"> 008000;">را008000;">
شاخ و 008000;">برگ008000;"> درختانی که 008000;">بر008000;"> سر ریشه های نو قد کشیده اند ، پوشانده بود
و خوشه های روشنی 008000;">از008000;"> 008000;">آسمان008000;"> ها ، آویزان 008000;">شده008000;"> بود.
008000;">و تا 008000;">چشم008000;"> 008000;">کار008000;"> می کرد ، 008000;">سیاره008000;"> بود که 008000;">بر008000;"> 008000;">مدار008000;"> تازه 008000;">ای008000;"> می چرخید و تا
008000;">چشم008000;"> 008000;">کار008000;"> می کرد ، 008000;">پنجره008000;"> مشبک طلایی بود که 008000;">از008000;"> غرفه های 008000;">بهشت008000;"> 008000;"> به سوی
زمینیان گشوده بود ، تا طراوت 008000;">یک008000;"> 008000;">بهار008000;"> بهشتی 008000;">را008000;"> 008000;">بر008000;"> 008000;">اندام008000;"> تاول زده 008000;">خاک008000;"> بگستراند.
008000;">گلابدان ها 008000;">پر008000;"> می شد و خالی می شد.
دشت 008000;">پر008000;"> 008000;">شده008000;"> بود 008000;">از008000;"> غزالانی 008000;">چشم008000;"> 008000;">به008000;"> راه 008000;">ضامن008000;"> 008000;">آهو008000;"> 008000;">، 008000;">بر008000;"> 008000;">شانه008000;"> های عرش ، کبوتران جلد حرم ، تکیه زده بودند.
008000;">مردانی که پوستین 008000;">بر008000;"> تن پاره کرده بودند 008000;">از008000;"> فرط 008000;">شکم008000;"> سیری ، باور نداشتند که 008000;">به008000;"> 008000;">زمین008000;"> سخاوت 008000;">بی008000;"> دریغ دیگری کرامت شود ، تا 008000;">دست008000;"> های خواهشمند 008000;">را008000;"> ، هیچ گاه پس نزند ، حتی اگر 008000;">آستین008000;"> دریده ترین 008000;">دست008000;"> روزگار باشد.
008000;">اصلاً چه کسی می دانست که 008000;">آسمان008000;"> سخاوت ، نصیب این 008000;">خاک008000;"> شود؟
008000;">آقا! اگر چه غریب الغربا یت می گویند ، اما 008000;">در008000;"> این سرزمین ، 008000;">در008000;"> میان امواج ارادت و 008000;">عشق008000;"> دل های پاک ، شناوری.
008000;">صدای نقاره در حرم پیچیده است.
آنها که 008000;">همه008000;"> وجودشان 008000;">را008000;"> 008000;">به008000;"> مشبک های ضریحت دخیل بسته اند
و 008000;">حلقه008000;"> بندگی شان ، انگشتان گره خورده 008000;">به008000;"> قامت سبز ضریح است.
008000;">در008000;"> این سمفونی ملکوتی ، 008000;">به008000;"> سماع 008000;">عشق008000;"> می نشینند.
آقا! نیازم 008000;">را008000;"> می دانی؛ سرشارم کن.