حـال خـوب یـعـنـی:
ایـنـجـا ایـران است ، بـه افـق مـحرم نـزدیـک مـیـشویم . .
بـو کـن
بـوی بـغـض
بـوی پـیـراهـن مـشـکـی
بـوی فــریــاد یـا حـسیـن
ربنا آتنا کـربلا، واجعل مماتی فی الـعـاشورا، روحی لک الفدا یامــولا ...
کـم کـم شـمارش روز هـا بـه اتـمـام مـیـرسـد . .
دیـگـر نـزدیــک است
فـــــریاد بـزنـیـم:
ای اهـل حرم مــیـر و علـمدار نـیامد، سقای حسیـن سیـد و سالار نـیامد. . .

پیامبر خدا رفت 
عده ای اشک ریختند، زجه زدند، ناله سر دادند
علی علیه السلام تنها ماند...
ان عده هنوز در غم پیامبر ناله سر میدادند..!!
علی علیه السلام در محراب پر خون غوطه خورد...
باز هم عده ای در غم سوگ علی علیه السلام زجه زدند و ناله کردند و اشک ریختند..
حسن علیه السلام آمد. تنها ماند.. حسن را کشتند...
عده ای هنوز در غم علی بودند...!!
حسین از مدینه حرکت کرد. به کربلا رسید. فریادی به گوش میرسید
« هل من ناصر ینصرنی »
عده ای در غم و اندوه حسن به سر می بردند اما کو گوش شنوا..؟
گذشت.. گذشت .. گذشت... ستاره هشتم آمد 
خودش برای امام حسین مجلس میگرفت. عده ای اشک می ریختند
گفت: « کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی و امن من عذابی »
نوشتند
گفت: «بشرطها و شروطها و انا من شروطها...»
نوشتند اما کسی نفهمید !
رضا علیه السلام هم پرکشید.. رفت و سه امام دیگر هم پر پر شدند...
امروز صدایی می آید

" هل من ناصر ینصرنی "

تو هم فقط میخواهی اشک بریزی ؟! امامت کمک مبخواهد ...