انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :از ژنو ارزو تا وین واقعیت
نویسنده :عقیق



حد فاصل سال 86 تا90 که دشمن برای ایجاد تنش سیاسی در داخل و سپس فشار اقتصادی مکمل آن نقشه می‌کشید، بسیاری از همت‌ها در داخل صرف ایجاد تنش و درگیری یا مهار آن شد. سال 86 رهبر معظم انقلاب هشدار دادند دشمن مسئله فشار اقتصادی را پیگیری می‌کند. ایشان سال 75 نیز از دولت وقت خواسته بودند خروج از وابستگی به درآمد نفتی را در اولویت قرار دهند. مقتدای انقلاب فروردین 91 مجدداً هشدار 17-18 سال پیش را تکرار کردند. «من به آقایانی که سرکار بودند گفتم باید کاری کرد که بتوانیم هر وقت اراده کردیم، در چاه‌های نفت را ببندیم اما آن آقایان که به زعم خودشان تکنوکرات هم بودند گفتند مگر می‌شود چنین کرد». حرف همان است که در ادبیات امام خمینی(ره) آمد و در کلام مقام معظم رهبری بسط داده شد؛ باید خود و شعار ما می‌توانیم را باور کرد، به ظرفیت‌های داخلی اعتماد داشت و ساخت درونی قدرت ملی را هر چه استوارتر کرد.

 


اولین و آخرین استراتژی همان است که حضرت روح‌الله 26 بهمن 1359 با منطق اقتصاد مقاومتی در دیدار کفیل و مدیران وزارت نفت فرمودند: «من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادی یک ده پانزده سال واقع بشویم، شخصیت خودمان را پیدا می‌کنیم یعنی همه مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمی‌توانستند فعالیت بکنند، به فعالیت می‌افتند. این طبیعی است که اگر یک نفر آدم یک جایی نشسته و همه چیز او را می‌آورند تقدیمش می‌کنند، این فکرش به کار نمی‌افتد، حتی کاسب هم نمی‌تواند بشود. اگر یک آدمی بود که اول صبح چایش را و نانش را بیاورند، ظهر هم همین طور، شب هم همین‌طور، هر احتیاجی هم داشت برآورده کردند، این نمی‌تواند دیگر هیچ کاری بکند، یک مرد فلجی می‌شود... آن روزی که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزی‌مان، جدیت نکنیم برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانه‌های خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می‌خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی‌دهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه می‌افتد و متخصص پیدا می‌شود در هر رشته‌ای... این ابتکارات از برکات محاصره اقتصادی بود... این محاصره اقتصادی را که خیلی‌ها از آن می‌ترسند، من یک هدیه‌ای می‌دانم برای کشور خودمان، برای اینکه معنایش این است که مایحتاج ما را به ما نمی‌دهند، وقتی که مایحتاج را به ما ندادند، خودمان می‌رویم دنبالش... مغزهای اروپایی با مغزهای ایرانی فرقی ندارند جز این معنا که آنها آن طوری تربیت شدند و خودشان را آن جوری درست کردند و ماها را این طوری تربیت کردند. ما را یک موجود مهملی بار آوردند. خب، تا کی ما باید این را تحمل بکنیم که ما یک موجودات مهملی هستیم و باید از ارباب‌ها پیش ما برسد... عمده این است که ما باور کنیم خودمان را».

قسمتی از مقاله کیهان / محمد ایمانی