انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :فاصله قلب تا زبان
نویسنده :باران 313


روزی زنی روستایی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود ، بیمار شد.
 شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد، برای اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.

زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان  شوهرش گفت: مرا بغل کن. زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان ...صورتش سرخ شد با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک  صورتش را خیس نمود.

 


به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند، شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم. زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند. شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه  نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن"     چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.

    *عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد.

    فاصله ابراز عشق دور نیست.

    فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید.

     **روزی برای بعضی از آدمها فقط یک خاطره خواهید بود همه سعیتان را بکنید تا خاطره ای خوش باشید .


     ***قـدر لحـظـه ها را بـدان زمـانی می رسد که تـو دیگـر قادر نیستی بگـویـی جبــران می کـنم .

     ****وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت : ” شخصی برای زندگی “ یا ” درسی برای زندگی “