انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :وقتی ميام به مشهدت داغ دلم تازه ميشه
نویسنده :sadaf
مولای من! تو را امام غريب می نامند، می دانم بد ميزبانی بودند و در مهمان نوازی وفا نكردند.
مولای من! بعد از گذشت روزگار، حال تو ميزبان ما هستی؛ تو ميزبان گريهها و نيازها؛ غمها و دلتنگی های ما هستی.
تو كه غريبی را احساس كردهای! حال غريبهها به آستان كرم تو چشم دوختهاند و به دستان پر مهرت توسل كردهاند.
مولای من! می خواهم از زائرانی بگويم كه جاده به جاده و شهر به شهر گذشته اند تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند.
مولای من! می خواهم از سنگ فرش آستان مقدّست بگويم كه سجده گاه قدوم مهمانانت شده است؛ از كبوتران عاشقی كه گرداگرد حرم پاک تو می چرخند و تو را طواف می كنند؛ از نسيم بگويم كه بيرق گنبدت را بوسه باران می كند و عطر دلربای تو و اشک تمنای زائرانت را به اوج افلاک می برد.
مولای من! می خواهم از آسمان بگويم كه هر روز نه، هر ساعت نه، هر لحظه و ثانيه از تو جان می گيرد و در پيشگاه شكوه تو جان می دهد.
ای آفتاب مهربانی! می خواهم از خورشيد بگويم كه هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ می زند و از ضريح تو نور می گيرد.
ای حجت خدا ! خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهايی خود را می شكند و خاک پايشان را به سينه زخمآلود خود می زند كه عمری است از طواف تو جا مانده است.
خوش به حال رواقها، درها و ديوارهايی كه از نفس مهمانانت پِر می گيرند و به ضريح پاک تو می رسند. خوش به حال مناره ها وكاشی ها!
این شعرو تقدیم میکنم به همه ی عاشقان امام رضا که دوست دارن تو حرم آقا علی ابن موسی الرضا باشن:
قد هزار تا آسمون كبوتراتو دوس دارم، وقتی ميام امام رضا سوقاتي گندم ميارم/ وقتی ميام به مشهدت داغ دلم تازه ميشه، دلم ميره كرببلا غصه بی اندازه ميشه/ تنگ ميشه تا دلم برات عكس حرم رو می گيرم، تو خيالم ميام پيشت كنار گنبد می شينم/ دنيا بدون مشهدت از خونمون كوچک تره، وا نميشه دلم آقا با صد هزارتا پنجره/ بس كه به مشهد اومدم جاده ها باهام رفيق شدن، چرا نمی رسم به تو ثانيه ها دقيق شدن/ دلم برای صحن تو نگاه بكن پر می زنه، اين دفعه كه من اومدم نگو كه وقت رفتنه/ اميد دارم كه من بيام دوباره پاكم بكنی، تو صحن اسماعيل طلا يه گوشه خاكم بكنی...