انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :برای بابایی خودم...
نویسنده :یسنا



000000;">برای بابایی خودم...


000080;">سلام بابایی امروز خیلی دلم هواتو کرده...



000080;">بی اختیار چشم افتاد به عکستو وقتی به خودم اومدم که چشام خیس بود...



000080;">خیلی دلم برات تنگه...بابای مهربونم... جات خیلی خالیه کمبودتو بدجور حس میکنم... نبودنت داره مثه خوره از درون منو میخوره.... نبودن صدای گرمو مهربونت...نوازش دستای قشنگت...گرمای اغوشت...بابا خیلی بهت احتیاج دارم خیلییییییییییییییییی



000080;">هنوزم منتظرم برگردی هنوزم عادت نکردم به نبودنت باباجون دلم می خواد بخوابم تا شاید تو رو درخواب ببینم اما چه کنم ازدرد وغمی که در سینه ام سنگینی می کند خواب به چشمام نمیاد.



000080;">بابا چرا من هنوز زنده ام؟



000080;">چرا مرا پیش خودت نمیبری؟



000080;">بابای قشنگم به من بگو کجایی...بابا صدای منو می شنوی ؟منو می بینی؟ چرا تنهام گذاشتی چرا...؟



000080;">  بابای عزیزم حتی نفس کشیدن برام سخت شده چه برسد به زندگی کردن...



000080;">بابای عزیزم چرا خونه ت را ازما جدا کردی؟خونه ت تاریک وسرده...بابایی نفست نمی گیره؟ بدن قشنگت درد نمی گیره؟



000080;">بابا جون می دونی تنها دل خوشی ام چیه؟ آره هرروز که می گذره من یک روز به تو نزدیکتر می شوم.ولی میدونی چی دلم می خواد؟اینکه فردا که با گریه از خواب بیدار می شوم روز رسیدن به تو باشه بابا ...



000080;">اینجا پر از آدمکهای چوبیه اینجا هیچ کس از دل کسی خبر نداره اینجا هیچ کس به اشکهای دیگری اهمیت نمی ده اینجا کسی اشک در آوردن یتیمها براش مهم نیست ...



000080;">بابایی دلم برات خیلی تنگ شده مگه بهم نمیگفتی من همیشه پشتتم پس چرا پشتمو خالی کردی چرا یهو تنهام گذاشتی



000080;">بابایی هیچکس نمیدونه من چقدر دلم برات تنگ شده هیچ کس نمیدونه دارم دق میکنم هیچکس نمیدونه چقدر دلم شکسته هیچکس نمیدونه که بعد رفتنت یه بغض داره شب و روز خفم میکنه بابایی چرا رفتی ؟ چرا ؟



000080;">پیش خودت نگفتی دخترم فقط منو داره و بدون من هیچه بابایی میدونی بعد رفتنت چه بلاهایی سرم اومده ؟ میدونی دلم از خیلی ها گرفته ؟



000080;">بابا میبینی ؟ بابایی تو رو خدا برگرد بابایی حاضرم برای اینکه برگردی هر کاری کنم بابا من خیلی تنهام بدون تو دارم میمیرم ولی بابایی من دلم میخواد بیام پیشت من از این دنیا و آدماش متنفرم باباجون خیلی خستم ، چرا تو رفتی ؟ کاش من جات میرفتم



000080;">بابایی میدونی الان وقتی یکی باباشو صدا میکنه من چقدر قصه میخورم ؟ چقدر حسودیم میشه باباجون خیلی دوستت دارم به خدا راست میگم کاش میشد برگردی ...



000080;">بابا دارم خفه میشم دلم میخواد داد بزنم بابایی نمی دونی چه دردی می کشم وقتی میبینم یه بابایی دخترشو بغل می کنه یا نازش می کنه...