انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :بخونید جالب تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل
نویسنده :مهتاب1


تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل و افق را به تماشا  می نشست سرانجام خسته و ناامید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را ارز خطرات مصون بدارد و در آن بیاساید.
 اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود. از شدت خشم و اندوه در جا میخکوب شد و فریاد زد: .. خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟؟...
 صبح روز بعد  با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.
 کشتی ای امده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته و حیران بود نجات دهندگان می گفتند. .. خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم!!!!!!!