انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :سیره رفتاری علما در برخورد با محرومان
نویسنده :لبخند خاکی


امام خمینی(ره)
ایشان در سال 42در تهران وقتی از اوضاع بد برخی از مردم قم از نظر اقتصادی خبردار میشوند در نامه ای به حاج اقا مصطفی مینویسند:به قراری مطلع شدم وضع فقرای قم بسیار بد است .این معنی اینجانب را کاملا ناراحت کرده است  با وضع حاضر آنگونه که باید و شاید نمیتوانم به بندگان محترم خدا خدمت کنم .شما از قول من پس از اظهار تشکر از اشخاصی که کمک کردند به اهالی محترم و ثروتمندان معزز تذکر دهید که خدا این روزها را برای امتحان پیش می اورد .خوب است که از امتحان الهی سرفراز بیرون بیاییدو هرکس به مقدار مقدور به سادات محترم وسایر فقرا کمک کند.اگر خدای ناخواسته در این سرما کسی تلف شود همه مسئولیم و از انتقام خدای تعالی میترسم.مقداری وجه فرستاده شد 60هزارتومان با وجوه جمع اوری شده هر طور که صلاح است تقسیم شود.
حاج میرزا علی آقا قاضی
یکی از دوستان وی میگوید:من یک روز به دکان سبزی فروشی رفتم ایشان رادیدم که خم شده است و مشغول جدا کردن کاهو بود.کاهوهای پلاسیده با برگهای خشن را بر میداشت و جدا میکرد.سپس انهارا ترازوکرد وپول را داد و کاهو را زیر عبا گرفت ورفت.من به دنبالش رفتم عرض کردم اقا سوالی دارم :چرا شما برعکس همه کاهوهارا جدا کردید؟؟ مرحوم قاضی فرمود:این مرد فروشنده است و شخصی بی بضاعت وفقیر و من گه گاهی به او کمک میکنم.نمیخواهم به او چیزی بلا عوض داده باشم تا مبادا هم عزت وشرف وابروی او از بین برود و هم خدای ناخواسته به مجانی گرفتن عادت کند ودر کسب کار ضعیف شود برای ما فرقی ندارد کدام کاهو را بخوریم.برای جلوگیری از خسارت اینهارا خریدمو من میدانستم که اینها خریداری ندارد و ظهر که دکان خود را میبندد بیرونشان میریزد.
سید ابوالحسن اصفهانی
روزی ایشان ناچار شد لحاف خویش را بفروشد تا از این راه مقداری از نیازمندی هایش رفع شود. هم زمان با این کار او ،فردی مستمند به وی مراجعه کرد و وضعیت نا به هنجار زندگی خویش را گفت ودست حاجت به سوی مرحوم اصفهانی دراز کرد.شنیدن وضعیت اسفبار این مرد ایشان را متاثر کرد و مبلغی را که از بابت فروش لحافش به دست اورده بود را به مستمند داد.
 بدانید خدمتی که به مردم می کنید بهای اجاره ای است که به خاطر       

  اقامتتان در این کره خاکی می پردازید.....