انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :*آقای مهربان....*
نویسنده :بانوی آفتاب




008000;">ffffff;">با پایی لرزان و قلبی شکسته به سوی حرم عشق قدم برداشتم
ffffff;">  ffffff;">نمیدانم از چه و از کجا بگویم
ffffff;">زبان قاصر از آن است که جلوه ی عشق را بیان  کند
ffffff;">عشقی که پایانی ندارد
ffffff;">ای ماه من...
ffffff;">ای روشنی شبهای من (رضا جانم)
ffffff;">آمده بودم ... آمده بودم  تا همچون ستاره ای دیوانه وار بر کعبه ی وجود تو سر نهم
ffffff;">و قلمرو بی پایان ظلمت و خاموشیم را با چابکی نور خود تابان سازی
ffffff;">مولای من...!
ffffff;">پر پروازم شکسته و در زندان دنیا اسیر شده
ffffff;">آمده بودم تا از پنجره ی نگاه تو بر بالهای باد نشینم
ffffff;">و عاشقانه در اوج بی نهایت پرواز کنم
ffffff;">هر نگاهت قلب غریبم را میلرزاند
ffffff;">قلبی که فقط به عشق وصال می تپید
ffffff;">وصال جان جانان...
ffffff;">از آسمان نگاهت باران اشک بر دامن سجاده ام می نشست
ffffff;">و دستانم چون آیینه ای رو به آسمان پاسخ خدا را در آن جستجو میکرد
ffffff;">یا ضامن آهو ضامنم باش برای پرواز
ffffff;">پروازی که پایانی ندارد................

ff0000;">ffffff;">پرواز عشق...