0000cd;">سه، چهار روز در آب بودند. آب سرد هور؛ وقتی برگشتند، سرخ سرخ بودند؛
درست مثل لبو و سرد سرد مثل گوشت یخ زده.
0000cd;">پرسیدم: « چه اتفاقی افتاده؟ » اما هیچ کدامشان نمی توانستند لبشان را تکان دهند.
خجالت کشیدم؛ نزدیک بود گریه ام بگیرد. به مظلومیتشان به غریبی شان
که چهار روز در سرمای سرد زمستان در آب بودند و حالا ...