انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :در فراق کربلا
نویسنده :حریم قدس


008000;">خیری از عمر ندیدم ،شد جوانی ام فنا
 
008000;">مرگ بر این زندگی و مرگ بر این لحظه ها
 
008000;">عاقبت در حسرت یک آرزو دق میکنم
 
008000;">زیارت حسین پای پیاده از نجف تا کربلا
800000;">باز هم دلتنگی دارد خفه ام می کند
نیاز به هوای تازه ی کربلا دارم


800080;"> فراق کربلا...
800080;">خیلی دلم تنگه واسه کربلا...واسه غروب کربلا دلم تنگه...
800080;">آخه تا حالا نرفتم...
800080;">البته نرفتن یه درده و رفتن صد تا درد-اینو من نمیگما اونا که رفتن میگن...
امروز رفتم دیدن کربلاییا خون شده دلم 
میگم کاش نمی رفتم 
800080;">(اینارو آروم بخونید و با چشم دل)
800080;">میگه اونجا که میری حاجت ها رو یادت میره و میشی تشنه معرفت...
800080;">از دنیا جدا میشی-امامت رو حس میکنی...
800080;">اونجا دیگه روضه نیاز نیست-بی اختیار گریه میکنی..

000000;">ولی چه کنم که بار گناهان اجازه رفتن به منه رو سیاه نمیده...

000000;">فقط باید از بقیه بشنوم و بسوزم...



چند   سالی    در    فراق  ff0000;">کربلایت   مانده ام
در   فراق گنبد و  صحن  و  سرایت   مانده ام
بار   سنگین    گناهانم     بُوَد    بر    شانه ام
لطف تو بوده که در حال  و   هوایت  مانده ام
این همه پیمان شکستنهای من  را   دیده ای
من فقط در حسرت لطف و سخایت مانده ام
این همه   نا  مهربانی ها  تو از من   دیده ای
در   تعجب   ز آن  همه مهر و وفایت مانده ام
جان  زهرا گوشه چشمی   بر  دل   زارم   نما
هر چه  هم بد باشم  اما   در عزایت مانده ام
یا ff0000;">حسین ارباب ، من را هم   دگر   راهی   نما
من   به   عشق  مرقد  و  پایین پایت مانده ام
 
حسین جان دارم می سوزم 
800000;">می گویم از کنار زیارت نرفته ها
800000;">بالا گرفته کار زیارت نرفته ها
800000;">اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا
800000;">این است روزگار زیارت نرفته ها
 
.0000cd;">ارباب خوبم دلتنگم .