انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :آیا سوگ می تواند دستاورد مثبتی داشته باشد؟
نویسنده :حریم قدس


000080;">آیا سوگ می تواند دستاورد مثبتی داشته باشد؟
 
گرچه غریب به نظر می رسد، اما واقعیت این است که به قول سوگیال: «می توان حتی به نحوی اسرارآمیز برای رنج سپاس گزار بود. برای فرصتی که در بستر آن، تلاش و تغییر ممکن می شود. بدون تحمل رنج، انسان هرگز نمی تواند دریابد که در ژرفای رنج، گنجینه ای از شادی هست. زمانی که رنج می بریم، بیش از همیشه دریچه ی قلب مان را می گشاییم و در هنگام آسیب پذیری است که بزرگ ترین توانایی های ما آشکار می شود.»
 
000080;">یکی از ارمغان های سوگ، وقتی به دست می آید که فرد ترس از مرگ را از دست می دهد و پس از آن زندگی را بسیار متفاوت حس می کند. از آن جا که دیگر نیازی به انکار مرگ نیست و او می تواند بدون اضطراب و با آرامش از آن چه حتمی و غیرقابل اجتناب است، یعنی مرگ، سخن بگوید، احساس آزادی و رهایی او را در برمی گیرد. وقتی فرد دیگری از خانواده از این مرز گذشته و ما در هنگام مرگ او را ملاقات خواهیم کرد، چرا مرگ نباید آرامش بخش باشد؟
 
000080;">ارمغان دیگر سوگ توانایی تمرکز بر آن چیزی است که مهم و اساسی تلقی می شود و رهاکردن همه ی چیزهای بی اهمیت. جزئیاتی که پیش از این با اهمیت تلقی می شد، رنگ می بازد و فرد می تواند بر ارزش های واقعی و اهداف والای خود تمرکز کند، چون در برابر مرگ، چیزهای کوچک و پیش پا افتاده، دیگر آن قدر بزرگ به نظر نمی رسند.
 
000080;">ممکن است ما بیش از پیش به نیازهای عاطفی و جسمی خود آگاه شویم و به موازات این آگاهی و تلاش برای پرورش و رسیدگی به خود، نیازهای دیگران را نیز بهتر درک کنیم. ما دیگر نمی خواهیم وقت باقیمانده را برای چیزهای فرعی و جزئی هدر دهیم، چون زندگی ارزش تازه ای یافته است. این اعتقاد که ما نه تنها برای خودمان زندگی می کنیم بلکه، باید برای عزیز درگذشته ی خود نیز زندگی کنیم و بنابر این باید رسالتی را که برعهده ی ماست بجا آوریم، سبب می شود زندگی، عمق و غنای بیش تری پیدا کند. باید هر لحظه ی زندگی را ارزشمند بشمریم و وقت باقیمانده را به چیزهایی اختصاص دهیم که ارزش صرف وقت و انرژی را داشته باشند. چون فرصت کوتاه است و بازگشت ناپذیر.
 
000080;">و یا به رغم اختلاف نظر با دیگران، به دیدگاه ها و انتخاب های آن ها بیش تر احترام می گذاریم و کم تر درمورد دیگران به قضاوت می نشینیم. ما که هستیم که بگوییم دیگران چگونه باید زندگی کنند، از آن رو که آموخته ایم هیچ تضمینی وجود ندارد و برای برخی از بزرگ ترین پرسش های زندگی هیچ پاسخ قطعی و استواری در دست نیست.
 
000080;">ما ناملایمات جزئی زندگی را راحت تر می پذیریم. شکی نیست که اوضاع همیشه آن گونه که دوست داریم پیش نمی رود. ممکن است در ترافیک معطل شویم و یا سر یک قرار دیر برسیم، کلیدهای مان را گم کنیم و یا کسی ظرفی قیمتی را بشکند. در واقع چه طور می توانیم به خودمان اجازه دهیم حوادثی چنین کوچک ما را زیر و زبر کند، وقتی که ناملایمات بسیار بزرگ تری را تجربه کرده ایم.
 

000080;">به دنبال پذیرش، هم دردی نیز خواهد آمد. وقتی که اندوهی چنین سنگین را تجربه کرده ایم، درد و رنج دیگران را عمیق تر حس می کنیم و مشتاقیم به افرادی که نیاز به کمک ما دارند، یاری دهیم. همراهی و هم دلی با افراد داغ دیده برای ما آسان تر می شود. در واقع ما بهتر از دیگران می دانیم که چه چیزهایی می تواند به آن ها کمک کند و چه چیزهایی نمی تواند. در نهایت، سخت ترین و دردناک ترین چالش هایی که ما در جاده ی اندوه از سرگذرانده ایم، سبب می شود برخی از زواید و گوشه های بی حاصل وجودمان نرم تر و لطیف تر شود.
 
000080;">اما مهم ترین و بزرگ ترین ارمغان وقتی به دست می آید که دوباره شادمانی را بازمی یابیم. زیرا گر چه شگفت آور است، اما توان تجربه ی شادمانی، و بازگشت دوباره به زندگی و زیستن هر چه پر بارتر به میزان اندوهی که از سر گذرانده ایم بستگی دارد. به همین دلیل نیز تصاویر و نواهای جهان جلوه ی دیگری می یابد. موسیقی معنادارتر می شود و زیبایی اش عمیق ترین لایه های وجودمان را به ارتعاش درمی آورد.
 
000080;">واقعیتی که پیش از آن سیاه و سفید دیده می شد با رنگ های درخشان پیش چشمان ما جلوه گر می شود، با آگاهی و حساسیت بیش تری به لحظه های کوچک شادمانی نگاه می کنیم، کلمات مهرآمیز، فشردن صمیمانه ی یک دست و یا یک روز زیبای آفتابی ما را به وجد می آورد. ما از این تجربه یاد می گیریم که زندگی می تواند بسیار دردناک باشد و حوادث مصیبت بار برای ما و دیگران رخ می دهد. اما ما می دانیم که زنده مانده ایم و دوام آورده ایم. ما در حضور سوگ زندگی می کنیم و در عین حال می توانیم حداقل برای کسری از زمان شاد باشیم و به همین دلیل نه تنها لذت های ساده و کوچک زندگی را بیش تر ارج می نهیم، بلکه وقتی چیزی را به دست می آوریم، از آن بیش تر لذت می بریم و رضایت و خشنودی ما افزون تر می شود.
000080;">زنی از آن میان گفت:
 
000080;">پیامبر، با ما از شادی و اندوه گو و او پاسخ داد:
 
000080;">شادی شما، اندوه بی نقاب شماست و همان چاهی که از آن خنده های شما برمی خیزد اغلب با اشک های شما پر می شود و چه چیز دیگری می تواند باشد؟
 
000080;">اندوه هر چه عمیق تر بر وجود شما اثر بگذارد،
000080;">شادی بیش تری را در بر می گیرید.
000080;">«پیامبر»
000080;">جبران خلیل جبران