انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :یه روز از زندگی من + آموزش آشپزی کاملا تصویری
نویسنده :احسان فقط خدا


سلام خدمت همه ی دوستان عزیز

یه روز که از خواب پا میشین دوربرتون رو نگاه میکنین با این وضعیت رو به رو هستین







با خودتون میگن دیشب چه خبر بوده ؟ خوابم یا بیدار   ؟  این باند ها چی میگه اینجا ؟ ؟

چشتون که میفته به اون طرف خونه میگین  آهام جشن ولادت حضرت علی اکبر بوده دیشب 



***
دیروز کلا خانواده رفتن بودن پیش بابا بزرگم من بودم و دادشم تک و تنها و جشن هم خونه ی ما ، صبحش که جمعه بود و روز خواب تا ساعت 10 خواب خخخ بعدش هم مدیر یه سایتی زنگ زد گفت بیا نماز جمعه چنتا عکس بگیر ، بعدش هم یه موضوع داد که تا شب برام آماده کن و ایمیلش کن ، شیرینی و جارو کردن خونه و تزئیین خونه هم که مونده بود

داداشم خونه رو جارو کرد منم با مجتبی ( دوست عزیزم) خونه رو برای جشن شب تزئئی می کردیم ، خانواده هم بعد از اذان برگشتن خونه  و هی گفتن به به افرین ،  کی خونه رو جارو کرده ؟ من من  ، کی خونه رو تزئین کرده  ؟ من من ،  به به چه پسرهای خوبی خخخخ آخر شب هم برای اون مدیر ایمیل کردم موضوعش و بعد هم باند و وسایل رو جمع کردم ساعت یک شب خوابیدم 


ادامه داستان

صبح که بیدار شدین دیدن تک وتنها هستین اول صورت تون رو میشورین بعد میرین سمت قوری  بعد سمت یخچال  و وقتی نا امید شدین خودتون دست به کار میشین خخخ

اول میرین سمت گاز






بچه ها اول کبریت رو وشن کنین بعد گاز رو باز کنین ، نکات ایمینی رو جداً جدی بگیرید خخخ






بعد یه قابلمه کوچیک رو اندازه دو لیوان اب میکنین و میزارین روی گاز




تا وقتی آب جوش میاد میتونین سیمتم رو روشن کنین و برین اول ایمیل رو چک کنین مدیر اون سایت چی گفته ، می بینین با کمال پرویی گفته کوتاه است گزارشت خخخخ

بعد هم انجمن خودمون و صفحه ی اول روزنامه ها رو یک چک میکنین











به همین صورت صفحه ی اول همه روزنامه های صبح رو نگاه میکنین هر کردوم جالب بود میری سایت روزنامه و کامل می خونین یه هزاری هم برای  خرید روزنامه پول نمیدی خخخ

به به آب هم جوش اومده و یه لیوان این قدی انتخاب میکنین






تقریباً یک هفته ای هست تویه ترک هستم و چایی نمیخورم مگه چایی سبز یا چایی گیاهی ، چند روز  پیش رفتم مغازه گفت چای سبز نداریم میوه ای داریم ، گفتم میوه ای ؟ ؟ مگه چای میوه ای هم هست ؟؟ خخخ گفت آره خودم نخوردم اما ببر امتحان کن خوب بود بسته ی کاملش رو بگیر








کنار چایی دوتا خرما می زاریم 





من چایی رو با قند میخورم اما داداشم خیلی قبل تراز من رفته توی ترک ،  قند هم نمیخوره با کشمش یا خرما خشک و اینجور چیزایی چای میخوره ، پس خرما رو برمی داریم و 3تا قند میزاریم کنار چایی و کلاس بازی رو میزاریم کنار خخخ




بعد از نوش جان کردن چایی میریم سمت صبحانه 

یه ظرف در ابعاد اینقد در اینقد مطابق شکل زیر انتخاب میکنیم خخخ






این نوع تخم مرغ رو ما میگیم تخم مرغ  خونگی یعنی مرغ های خودمون تخم میکنن و از اون تخم مرغ های بازاری نیست (راستی 2 شب پیش شغال یکی از مرغ هامون رو خورد یه مرغ قشنگی بود حیفش  )





برای اینکه مهارت خودتون در آشپزی رو نشون بدین می تونین زرده رو از سفیده سه صوته جدا کنین بعله خخخ




بعضی ها تخم مرغ رو همینجوری میریزن داخل ماهیتابه بعضی ها مثل من قبلش زرده و سفیده رو قاطی میکنن




بعد هم به اندازه ی کافی روغن و اضافه کردن تخم مرغ در روغن

اینا دوتا تخم مرغ هست ، یه هویی دیدی داداشی اومد گفت بزار منم یه لقمه بخورم و کم کم همه ی غذاتو خورد پس بیشتر درست کن ضرر که نداره خخخ




بعد هم نوش جان فقط بگم ما نون مون هم نون محلی است ( خدا بهموتون یه زن بده که یاد داشته باشه نون محلی درست کنه یاد داشته باشه انواع آب گوشت درست کنه من که نا امید شدم فک نکنم وجود داشته باشه چنین چیزی خخخخ  الان فقط لیست میدن خخخ  کم کم آب گوشت نیم اماده هم به بازار میاد بعد از 2 دقیقه میل کنین خخخ )

اینا تافتون هست مادر محترم با دست های خودشون درست میکنن ، بسیار بسیار خشمزه.....  با ماست و کشک خیلی خشمزه  تر میشه  ( اینم بگم ما کشک محلی داریم اقوام عشایر داریم و برامون میفرستن شماها کشک خرم می خورید خخخ بعله بزار بگم شما ها یه برج میلاد داری اینقد قیافه میگیرین خخخخ ماست هم ماست محلی است خودمون گوسفند داریم تویه برنامه چه خبرام یه قسمت مراغامون رو نشون دادم یه جا هم با بزغاله ام هستم 





حالا شما بگین غذای من خوشمزه تر است یا اون که ادعای میکنه آشپز نمونه است نمیخوام اسم بیارم ها اما اول اسمش یگانه 313 است خخ سالاد اولویه خشمزه تر است یا تخم مرغ خخخخ آقا من ساکت شما بگین..... خواهش میکنم دیگه زیادی هم تعریف نکنین خخخ

شوخی کردم هر روز که نمیشه تخم مرغ خورد خخخ برای خوردن اونجور غذاها حمله میکنیم خانه دامادمون ، آبجی 10 تا چیز قاطی پاتی  میکنه در نهایت خوشمزه میشه شام خخخ 

بعد هم یه موضوعی که دغدغه شو داریم میزارین انجمن 



بعد هم پیش به سوی بانک برای واریز شهریه وگرنه نمیشه رفت امتحان داد و منتظر یه معجزه تا چهارتا جمله از کتاب رو بخونیم خخخ