000080;">بگذار تا یادی کنیم از "آب، بابا"
000080;">سرمشق های "سیب، سینی، سوت، سارا"
000080;">یادی کنیم از درس و مشق ِ کودکانه
000080;">یادی ز "دهقان فداکار ِ میانه"
000080;">"تصمیم کبری" را بیا از نو بخوانیم
000080;">تا از "خدای مهربان" غافل نمانیم
000080;">بنویس "بابا آب دارد" پا ندارد
000080;">بنویس بی پا نیز، او پروا ندارد...
000080;">بنویس"بابا نان دارد" نا ندارد
000080;">بنویس دیگر قامت رعنا ندارد
000080;">بنویس بابا جای آب و نان، جان داد
000080;">بنویس او با بذل جانش امتحان داد
000080;">بنویس بابا، آب و نان را آبرو داد
000080;">بنویس بابا زندگی را سمت و سو داد
000080;">نقطه، سر خط "باز باران، با ترانه"
000080;">بنویس بابا رفت میدان، بی بهانه
000080;">بنویس "بابا آمد" اما بی پر و بال
000080;">بنویس "بابا آمد" اما زار و بد حال
000080;">بنویس "بابا آمد" اما شیمیایی
000080;">بنویس او دیگر ندارد هیچ نایی
000080;">بنویس "بابا آمد" اما زار و خسته
000080;">مثل کبوتر های بال و پر شکسته
000080;">بنویس شعر ِ "یاد یار مهربان" را
000080;">درس "شب تاریک و ماه و آسمان" را
000080;">بنویس بابا مثل ماه آسمان بود
000080;">در هر نگاهش عالمی معنا نهان بود
000080;">بنویس بابا روزگاری بال و پر داشت
000080;">روزی دو دست پر توان و با هنر داشت
000080;">بنویس بابا روزگاری دیدبان بود
000080;">روزی شعاع ِ دید ِ او تا بی کران بود
000080;">امروز اما دیدگانش "سو" ندارد
000080;">امروز دیگر قدرت بازو ندارد
000080;">بابا خروشان بود روزی مثل کارون
000080;">اما امانش را بریده، سرفه اکنون
000080;">نقطه سر خط، "نانوا دیروز نان داد"
000080;">بابا به دشت نینوا، امروز، جان داد
000080;">"آن مرد آمد"، بود سر مشق دبستان
000080;">امروز "بابا" گشته سر مشق دلیران
000080;">آن مرد آمد، زیر باران، ناز نازان
000080;">این مرد هم آمد، ولی بر دوش یاران
000080;">آن مرد آمد، از افق های خیالی
000080;">این مرد آمد، واقعی، اما هلالی
000080;">آن مرد، می گفتند، روزی "داس دارد"
000080;">این مرد، اما، صولت عباس دارد
000080;">در دست او روزی اگر سیب و سبد بود
000080;">اکنون به کف دارد درفش "یار موعود"
000080;">آن مرد با این مرد، خیلی فرق دارد
000080;">فرقی، چو فرق بین غرب و شرق دارد
000080;">بس کن حمید، این واژه بازی را رها کن
000080;">بابا صفت، جان در ره جانان، فدا کن
000080;">بابا دگر از دام لفظ و واژه رسته
000080;">او تارهای سست "بودن" را گسسته