ff0000;">
غزل زیر، سروده "عبدالرحیم سعیدی راد" از شاعران شهر شهیدپرور و مقاوم دزفول است که در مدح غواصان شهید سروده شده است.
0000cd;">ffff00;">یک قمقمه، یک فین غواصی و یک لبخند
0000cd;">ffff00;">یک قمقمه، یک فین غواصی و یک لبخند
0000cd;">ffff00;">آهسته میآید صدا: انگشترم آنجاست!
0000cd;">ffff00;">این هم کمی از چفیهام... بال و پرم آنجاست
0000cd;">ffff00;">یک تکه از روح صدایم را زمین خورده است
0000cd;">ffff00;">آن تکه دیگر، کنار سنگرم...، آنجاست
0000cd;">ffff00;">قرآن جیبی، قدری از پیراهنی خاکی
0000cd;">ffff00;">یک ساعت کهنه کنار دفترم آنجاست
0000cd;">ffff00;">پاهای طوفانی من دور از همند اما،
0000cd;">ffff00;">یک پای من اینجا و پای دیگر آنجاست
0000cd;">ffff00;">دست و خشابی خالی و مشتی گرهکرده
0000cd;">ffff00;">عکس امام و قطعهای از باورم آنجاست
0000cd;">ffff00;">یک قمقمه، یک فین غواصی و یک لبخند
0000cd;">ffff00;">یک یادگاری از نگاه مادرم آنجاست
0000cd;">ffff00;">مهر نمازم لای شببوها نمایان است
0000cd;">ffff00;">«یک چشمه، یک رود» از دو چشمان ترم آنجاست
0000cd;">ffff00;">حالا ببند آن چشمهای نازنینت را
0000cd;">ffff00;">تا ننگری که استخوان پیکرم آنجاست