0000ff;">
f0f8ff;">صدای شکستن می آید
f0f8ff;">اینجا ، لابه لای واژه های آسمانی دعا،
با بغضی که در فراق تو خورد می شود
و کمی دورتر کودکانی که کاسه های شیر به دست گرفته اند،
f0f8ff;">منتظر....
f0f8ff;"> و شیشه نگاهشان پشت در خانه علی تکه تکه میشود تا خبری بگیرند،
f0f8ff;">ما دلتنگیم...
f0f8ff;">پس چرا نمی آیی دستی روی شانه هایمان بگذاری؟...
.........
f0f8ff;">می خواهم این دو شب عزیز قدر با احتیاط روحم را روی دستهایم بگذارم
و برای آن روز دعا کنم،
f0f8ff;">روزی که دیگر صدای شکستن نمی آید.