انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :میثم تمار برده ی دلباخته ی حسین
نویسنده :حریم قدس



عکس و تصویر . . روزی مولا علی(علیه السلام) به بازار برده فروش ها میروند؛ بین آن همه ...


000080;">روزی مولا علی(علیه السلام) به بازار برده فروش ها میروند؛ بین آن همه برده چشم حضرت به برده ی لاغر و نحیف می افتدکه داشت به حضرت نگاه میکرد.


مولا نزدیک میروند و به صاحب برده ها میگویند:این برده را چند میفروشی؟ 


000080;">گفت 50دینار..


000080;">مولا گفتند میخرمش..


صاحب برده ها گفت ببخشید اشتباه گفتم قیمتش صد دینارست...


000080;">مولا فرمودند میخرم..


 


000080;">فردوقتی دید مولا اینقدرخواهان هستند طمع کرد و قیمت را بالا برد.


000080;">و هر بار مولا میگفتند میخرمش...


 


000080;">تا اینکه بالاخره برده ی لاغر و نحیف با چهار صد وپنجاه دینار به مولا فروخته شد...


امام راه افتادند و برده ی نحیف هم مثل کودکی که پشت سر مادر راه میرود،آهسته پشت سر مولا گام بر میداشت..


 


000080;">اصحاب مولا به حضرت گفتند:


000080;">آقا دیدید که چه کلاهی سرتان رفت؟


000080;">برده ای با این وضعیت جسمانی را 450دینار بهتان فروختند.


مولا با تبسم فرمودند:


000080;">سر علی کلاه نرفت..


000080;">من برده ای را خریدم 


000080;">که برای ff0000;">حسینم 000080;">جانش را باعشق میدهد.


000080;">کسی که زبانش را میبرند به جرم اینکه عاشق و دلباخته ی ff0000;">حسینم000080;"> است..


000080;">این برده 


ff0000;">میثم تمار


000080;">است


008080;">می شود مرا هم بخری مولا جان؟؟؟