انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :رویای یکی از علمای بزرگ
نویسنده :عقیق
2f4f4f;">رؤیای یکی از علمای بزرگ
2f4f4f;">ابا عبدالله علیهالسلام در شب عاشورا فرمود: من اصحابی بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم. یکی از علمای بزرگ شیعه گفته بود: من باور نداشتم که این جمله را اباعبدالله فرموده باشد به این دلیل که با خودم فکر میکردم اصحاب امام حسین خیلی هنر نکردند. دشمن خیلی شقاوت به خرج داد. امام حسین است، ریحانه پیغمبر است ، امام زمان است، فرزند علی است، فرزند زهرا است؛ هر مسلمان عادی هم اگر امام حسین علیه السلام را در آن وضع میدید، او را یاری میکرد. آنها که یاری کردند خیلی قهرمانی به خرج ندادند، آنها که یاری نکردند خیلی مردم بدی بودند، این عالم میگوید: مثل اینکه خدای متعال میخواست مرا از این غفلت و جهالت و اشتباه بیرون بیاورد. شبی در عالم رؤیا دیدم که صحنه کربلاست و من هم در خدمت اباعبدالله آمده ام اعلام آمادگی میکنم. خدمت حضرت رفتم، سلام کردم. گفتم: یابن رسول الله! من برای یاری شما آمده ام، من آمده ام جزء اصحاب شما باشم. فرمود: به موقع به تو دستور میدهیم. وقت نماز شد (ما در کتب مقتل خوانده بودیم که سعید بن عبدالله حنفی و افراد دیگری آمدند خود را سپر اباعبدالله قرار دادند تا ایشان نماز بخواند) فرمود: ما میخواهیم نماز بخوانیم، تو در اینجا بایست تا وقتی دشمن تیر اندازی میکند، مانع از رسیدن تیر دشمن شوی. گفتم: چشم، می ایستم. من جلوی حضرت ایستادم. حضرت مشغول نماز شدند، دیدم یک تیر دارد به سرعت به طرف حضرت می اید . تا نزدیک من شد، بی اختیار خود را خم کردم. ناگاه دیدم تیر به بدن مقدس اباعبدالله اصابت کرد. در عالم رویا گفتم: (استغفر الله ربی و اتوب الیه) عجب کار بدی شد! دیگر نمی گذارم. دفعه دوم تیری آمد. تا نزدیک من شد خم شدم. باز به حضرت خورد! دفعه سوم و چهارم هم به همین صورت خود را خم کرد و تیر به حضرت خورد! ناگهان نگاه کردم دیدم حضرت تبسمی کرد و فرمود: (ما رایت اصحاباً ابر و افی من اصحابی) **روضة الواعظین، ج 1 / ص 219. ***اصحابی بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم پیدا نکردم. در خانه خود نشسته و مرتب میگوید: (یا لیتنا کنا معک فنفوزا فوزا عظیماً) ای کاش ما هم می بودیم، ای کاش ما هم به این رستگاری نائل می شدیم. پای عمل به میان نیامده است تا معلوم شود که در عمل هم اینچنین هستید یا نه. اصحاب من مرد عمل بودند نه مرد حرف و زبان.
http://www.ghadeer.org/Book/2399/367870