انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :دلم گرفته شهیدان مرا،مرا ببرید....
نویسنده :وحید زنجانی


افسران - دلم گرفته شهیدان مرا،مرا ببرید....
حسیـــــــن...
حسیـــــــن...
حسیـــــــن...
نمیدانم چه رازیست در تکرار این نام
انگار با نفسهای آدم زبانه می کشد شور و شوق
در رگهای بیتاب....
این بغض دیگر یاریم نمی کند...
امانم را بریده ولی نمی شکند...
بین هستی و نیستی مانده ام...
بد حالی دارم...
حس غریبی ست...
گویی با خود قهر و خود را رها کرده ام...
شاید هم از خودم خسته شده ام...
همچون کسی که تمام راه ها را رفته درها را کوبیده
اما دستش همچنان خالی ست...
خدایا من اینجا و تو آنجا...
این فاصله را کم کن...
دل و جانم زنگار گرفته...
دیگر نای رفتن ندارم...
تا کجا باید رفت...
این جاده بسی تاریک است...
اگر دستم را نگیری با چه امیدی قدم بردارم
خدایا اگر به تو نگویم به که بگویم حرف هایی را که به هیچ کس نمی توان گفت....
خدایا یک خواهش
می شود امتحاناتت را کمی اسان تر بگیری
من بنده ی ممتازی نیستم
می ترسم رد شوم...
می ترسم...
می ترسم...

دلم گرفته شهیدان مرا،مرا ببرید....