انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :این نبودت، این عذاب، اندکی بیش از حد است
نویسنده :ارتش تک نفره


 به نام خدای تن های تنها

a52a2a;">می نویسم من به تو،می نویسم من:«درود،
اول بِسم اله است،یاعلی،اِذنِ ورود.»

می دهی گویا جواب، تند و سر بالا:«سلام.»
واجب اَر نَبوَد جواب،ختم می شد این کلام

می نویسم از خودم،حال من خیلی بد است
این نبودت،این عذاب،اندکی بیش از حد است

رُک بگویم،بعد تو،این دلم دلسرد شد
خنده های گرم من از لب من طرد شد

رک بگویم،بعد تو،دلخوشی افسانه است
اشک های هر شبم بی صدا،مردانه است!

اصل مطلب یک کلام«این دل من تنگ شد»
لحظه ای بی یاد تو،بعد تو،یک ننگ شد

زخم خوردن،خوبِ من،بر دلم عادت شده
ذوقِ نابِ شعر من،یک شبی غارت شده

رک بگویم، بی تو من سرد و یخ،افسرده ام
مسِّ میّت می کنی،غسل کن! من مرده ام
 
رک بگویم بعد تو، یادت فراموشم نشد
جز فضای خالی و شب، کَس هم آغوشم نشد

جا به جا،نامه تر است،گو که می بخشی مرا
بغض من مهلت نداده، حال این دیوانه را

من نوشتم از خودم،حال من خیلی بد است
این نبودت،این عذاب،اندکی بیش از حد است

بگذریم،دیگر بس است،سوگ نامه شد تمام
بگذریم از حالِ من،بگذریم از والسّلام
 





آقا جان...دلم تنگ شد!همینطور ناگهانی...
کـــــــــــجایــــــــــــی؟!
این نبودت ، این عذاب، اندکی بیش از حد است...
آقا من بد بودم ولی الان دل تنگم
باز هم تو خوبی کن...
نگاهم که نکنی، چشمانم نمی فهمند ولی دلم بی تابی میکند...
دیگر خود دانی و یک دلِ تنگ!


دل پریشانی هایم را خودت سامان بده

بی تو به سامان نرسم          ای سر و سامان همه تو...

اللهم عجل فی فرج حجة




ارتش تک نفره