انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :یاجوادالائمه ادرکنی
نویسنده :فاطمه 1


هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است
آنجا که اميد و پناه آخر ماست
آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است
جوان بود و جوانه امامتش، بهاري ترين تصوير روزگار، مولايي که در کودکي، اعجاز امامت را به تصوير کشيد و باليدن بي وقفه اش، خار چشم دشمنان شد.
چنان عطر و بوي آسمان داشت که زمين، مدهوش تماشايش بود.
چشمه چشمه حکمت و الهام از سينه اش مي جوشيد و هر چه ناپاکي را در زلال عصمتش مي شست.
مناظره هاي جاهلان را عالمانه پاسخ مي داد و سد انحرافي معتزله ها را به پايداري مي شکست.
نقشه هاي دقيق مأمون را نقش بر آب و کاخ پوشالي اعتبارش را بر سرش خراب مي کرد.
مأمون، سنگ بر سنگ کينه مي نهاد و معتصم، آتش بر آتش انتقام.
حادثه اي در راه بود.
محرم خانه بود و نامحرم اسرار.
از اهالي خورشيد نبود؛ با نور غريبه بود. مي خواست حلقه اتصال توطئه اي شوم شود. در دستانش گدازه هاي آتش زبانه مي کشيد، وقتي زهر را به جان آسمان مي ريخت.
سالياني است کاظمين، غنچه جوان ولايت را ميهمان است و ما با حلقه حلقه اشک هاي چشم مان، دل هامان را به ولايتش پيوند مي دهيم.
حال که مجال رفتن به کاظمين نداريم، در دياري نزديک تر، به پابوس پيشواي هشتم مي رويم؛ غريبي در دياري آشنا.
آقا سياه پوش و عزادار، به تسلي آمده ايم با همه کبوترانه هاي نوحه و ندبه.
شهادت حضرت جواد(ع):
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جان‌ها را بهره‌مند ساخت . آثار فکري و رواياتي که از آن حضرت نقل شده و مسائلي را که آن امام پاسخ گفته و کلماتي که از آن حضرت بر جاي مانده، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است. دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است. معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد. در سال 30 ذي‌القعده سال 220 ه.ق معتصم که عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد(ع) بود، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند.
باب‌الحوائج بودن امام جواد عليه‌السلام از چه جهت است؟
همه امامان بزرگوار، در همه جهات دنيوي و اخروي، هادي و ناصرند اما هر کدام از امامان ما در يکي از ابعاد، ظهور و بروز بيشتري دارند. مثلا در بين عرفا و علما معروف است که اگر کسي از خداوند متعال، علم بخواهد به وجود مقدس امام باقر عليه‌السلام و امام صادق عليه‌السلام توسل پيدا کند. يا اگر کسي طالب معنويت است به حضرت علي عليه‌السلام متوسل شود.
از اين رو، مشهور در بين فقها و علما و اهل معنا اين است که براي طلب رزق و روزي در دنيا و برآورده شدن حاجات مادي و دنيوي، توسل به امام جواد عليه‌السلام بسيار مجرّب است و اين هم فقط صرف ادعا نيست. هم از زبان بزرگان نقل شده و هم به تجربه ثابت شده که توسل به ايشان سبب گشايش گره‌هاي مالي و اقتصادي مي‌شود که خود مردم متدين ما تجربه کرده‌اند و در حکايات و احوالات مومنان، بسيار ذکر شده است و اساسا لقب ايشان، جواد است و جود، وصف کسي است که زياد مي‌بخشد و لذا اعطاي اين لقب براي ايشان بي‌جهت نبوده است.
سفارش پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) به توسل به امام جواد (عليه السلام)
ابوالوفا شيرازى به دست (فرزند الياس ) حاکم منطقه ى کرمان دستگير شد و مدتّى نه چندان طولانى ، با غل و زنجير در زندان به سر مى برد.
او مى گويد: با گذشت زمان متوجه شدم ، توطئه ى کشتن مرا طرح ريزى مى کنند، نگران شدم که براى نجات و رهايى از اين توطئه چه کنم ؟ يکى از شبها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زين العابدين عليه السلام متوسل شده و رهايى خويش را طلب نمودم در همان حال ، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را ديدم ، که فرمود: به من و دخترم فاطمه ، و حسن و حسين و... متوسل مشو، بلکه براى طلب رزق و روزى ، و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد عليه السلام متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را بر مى آورد. (بحار الانوار: ج 91، ص 35)
مکتب علمي امام جواد(ع):
يکي از ابعاد بزرگ زندگي ائمه ما، بعد فرهنگي آنها است. اين پيشوايان بزرگ هرکدام در عصر خود فعاليت فرهنگي داشته در مکتب خويش شاگرداني تربيت مي‏‌کردند و علوم و دانش‌هاي خود را توسط آنان در جامعه منتشر مي‏‌کردند، اما شرايط اجتماعي و سياسي زمان آنان يکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعليه السلام و امام صادق عليه السلام شرايط اجتماعي مساعد بود و به همين جهت ديديم که تعداد شاگردان و راويان حضرت صادق عليه السلام بالغ بر چهار هزار نفر مي‏‌شد، ولي از دوره امام جواد(ع) تا امام عسکري عليه السلام به دليل فشارهاي سياسي و کنترل شديد فعاليت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعاليت آنان بسيار محدود بود و از اين‏ نظر تعداد راويان و پرورش يافتگان مکتب آنان نسبت ‏به زمان حضرت صادق عليه السلام کاهش بسيار چشمگيري را نشان مي‏‌دهد.
بنابراين اگر مي‏‌خوانيم که تعداد راويان و اصحاب حضرت جوادعليه السلام قريب 110 نفر بوده‏‌اند و جمعا 250 حديث از آن حضرت نقل شده، نبايد تعجب کنيم، زيرا از يک سو، آن حضرت شديدا تحت مراقبت و کنترل سياسي بود و از طرف ديگر، زود به شهادت رسيد و به اتفاق نظر دانشمندان بيش از 25 سال عمر نکرد!
در عين حال، بايد توجه داشت که در ميان همين تعداد محدود اصحاب و راويان آن حضرت، چهره‏‌هاي درخشان و شخصيت‌هاي برجسته‏‌اي مانند: علي بن مهزيار، احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي، زکريا بن آدم، محمد بن اسماعيل بن بزيع، حسين بن سعيد اهوازي و احمد بن محمد بن خالد برقي بودند که هر کدام در صحنه علمي و فقهي وزنه خاصي به شمار مي‏‌رفتند و برخي داراي تاليفات متعدد بودند.
از طرف ديگر، روايان احاديث امام جواد عليه السلام تنها در محدثان شيعه خلاصه نمي‏‌شوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نيز معارف و حقايقي از اسلام را از آن حضرت نقل کرده‏‌اند. به عنوان نمونه «خطيب بغدادي‏» احاديثي با سن د خود از آن حضرت نقل کرده است. هم چنين حافظ «عبد العزيز بن اخضر جنابذي‏» در کتاب «معالم العترة الطاهرة‏» و مؤلفاني نيز مانند: ابوبکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبي و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاريخ و تفسير خويش رواياتي از آن حضرت نقل کرده‏‌اند.
احاديثي از امام جواد (ع):
* سه خصلت جلب محبّت مي‌کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردي در مشکلات آن‌ها، همراه و همدم شدن با معنويات.
* سه چيز از کارهاي نيکان است: انجامواجبات الهي، ترک و دوري از گناهان، مواظبت و رعايت مسائل و احکام دين.
* شرايط پذيرش توبه چهار چيز است: پشيماني قلبي، استغفار با زبان، جبران کردن گناه نسبت به همان گناه حقّ الله و يا حقّ النّاس، تصميم جدّي بر اين که ديگر مرتکب آن گناه نشود.
* حقيقت ادب و تربيت عبارت است از: دارا بودن خصلت‌هاي خوب، خالي بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسيله ادب - در دنيا و آخرت - به کمالات اخلاقي مي‌رسد و نيز با رعايت ادب نيل به بهشت مي‌يابد.
* همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه‌اي است که از بهشت گرفته شده است، هر که داخل آن شود و با معرفت زيارت کند، روز قيامت از آتش در امان خواهد بود.
* تواضع و فروتني زينت‌بخش حسب و شرف، فصاحت زينت‌بخش کلام، عدالت زينت‌بخش ايمان و اعتقادات، وقار و ادب زينت‌بخش اعمال و عبادات و دقّت در ضبط و حفظ آن، زينت‌بخش نقل روايت و سخن است.
* کسي که بر مرکب شهوات خويش سوار است (و خودسرانه مي‌تازد) هرگز از لغزش و سقوط رهايي نخواهد داشت.