انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :من شما را مي خواستم ، شما من را نمي خواهيد!
نویسنده :قمرخانم


من شما را مي خواستم ، شما من را نمي خواهيد!

0000cd;">به نام خدا
آيت اللّه العظمی بهجت (ره) می فرمودند : «از آقای حاج آقا حسين قمی شنيده بودم كه از منبر دو نفر به خوبی می شود استفاده نمود: يكی منبر آقا سيد يحيی (يزدي) و ديگر حاج شيخ غلامرضا يزدی (مشهور به فقيه خراسانی) ما رفتيم پای منبر ايشان استفاده كنيم كه ديديم نظر آقای قمی درست است.»
در حالات اين عارف وارسته آمده است ، يك بار ايشان پياده از نجف به كربلا آمدند. آن موقع، حرم سيد الشهدا ، سه در داشت كه يكی را دَرِ حبيب می ناميدند. ايشان، جلوي اين در، اذن دخول خواندند؛ ولی گريه نكردند. جلوي هر كدام از درهاي ديگر اذن دخول خواندند؛ اما گريه نكردند. سپس برگشتند و مقابل دَرِ حبيب ايستادند و گفتند: «ای امام حسين(علیه السلام)!، من شما را می خواستم كه پياده از نجف تا كربلا آمدم؛ شما من را نمی خواهيد و به من اذن ورود نمی دهيد؟» اين را گفتند و به گريه افتادند.
[در روايات ثابت شده آمده كه در اذن دخول حرم سيدالشهدا عليه‌السلام كه (شخص بگويد) : « أأدْخُلُ يَا الله ، أأدْخُلُ رَسُولَ اللَّهِ ، أأدْخُلُ ... » و از تمام ائمه عليهم‌السلام استيذان می‌شود. (بعد در ادامه روايت هست كه) : « فَإِنْ دَمَعَتْ عَيْنُكَ، فَتِلْكَ عَلامَهُ الاِذْنِ » اگر اشكی از چشم آمد، علامت اين است كه به تو اذن داده‌اند. »]

[ فقيه خراسانی ، الگوي تقوا و تبليغ ، مبلغان - اسفند 1387 و فروردين 1388 - شماره 113 ]

 

http://serajnet.org