000080;">f0f8ff;">باز این اشک است که از جاده دل میگذرد و در کوچه کویر نیاز ساکن میشود, دوباره کبوترهای محرم خیال، با خاک عرفات تیمم میکنند. نمیدانم اما هرچه هست 000080;">f0f8ff;">من زائر کوی حیسنم000080;">
f0f8ff;">، میخواهم با زمزمه های حسینی در صحرای عرفات, محرم درگاه خدا شوم
f0f8ff;"> زیر باران عرفه..... احساس دیرین تو را قرن هاست مردمان شناخته اند، تو همانی که کاروان را برای نجات یوسف فرود آوردی تا او را از چاه به جاه رسانی و از بندگی به سلطنت.
f0f8ff;">چشم سفید یعقوب را به دیدار
000080;">f0f8ff;">یوسف روشن کردی000080;">
f0f8ff;">، ای آنکه دستان ابراهیم را از ذبح اسماعیل نگاه داشتی تا عرفات تحقق یابد،این را میدانم اگر بنده ای نافرمانی کند عزلش نمیکنی، مگر ساحران نبودند که سالها غیر تو را پرستیدند و فرستادگان تو را تکذیب کردند، اما تو با آیه لطیف هدایت،از هرچه جهالت رهایش کردی, و به سوی نور راهنمایش شدی, من اکنون زیر باران عرفه، زمزمه های حسین (ع) این بنده عاشق تو را زمزمه میکنم.
f0f8ff;">او که تو را با واژه های آسمانی اشک میخواند و با تمام بزرگی اش چه خاشعانه با تو سخن میگفت.
f0f8ff;">آری این همان
000080;">f0f8ff;">آغاز کربلایی شدن000080;">
f0f8ff;"> است...
f0f8ff;">مهربان! خطاهایم بزرگ شده و رسوایم نکردی
f0f8ff;">گناهانم را دیدی و پوشاندی
f0f8ff;">پس به راستی حمد و سپاس برای توست ای خدای یکتا
f0f8ff;">شبهایم اکنون با طراوت دعا ترنم گرفته اند، چشمان در بارش توبه امان از دست داده اند.
f0f8ff;">دل بی قرار عرفات حسین شده است.
f0f8ff;">الهی! عرفهام، باحسین علیهالسلام از عرفات کوچ کرد و رحل اقامت در کربلاگزید؛ پس تو رامی خوانم به زبانی که امامم حسین علیهالسلام در روز عرفه و در ودایش با سرزمین عرفات خواند.
f0f8ff;">الهی تو را میخوانم، با اشکهایی که به ترنم آخرین نوای آسمانی مولایم حسین علیهالسلام در روز عرفه، بر صورت شرمسارم روان شده است.
f0f8ff;">الهی! تو را میخوانم به پاکی و خلوص بندگی در صحرای عرفات، به تکاپوی حاجیان؛ آنگاه که جان مشتاق را برای لقای تو روانه آسمان زلال عرفه میکنند.
f0f8ff;">خدای من! دلم برای آشنایی و آشتی با تو، بیتابتر از همیشه است و تنها داراییام در پیشگاه تو، دعایی است که به آن وعده اجابت دادهای.
f0f8ff;">چگونه تو را دریابم و کدام باد موافق، این خس دورافتاده از آستانت را به کوی شناخت و دلدادگی به تو رهنمون میسازد؟
f0f8ff;">الهی! تو نوری؛ آشکارتر از آنی که به مدد آثار خلقتت، شناخته شوی.
f0f8ff;">تو نوری و روشنتر از آنی که در پناه سایه درآیی.
f0f8ff;">خدای من! چه وقت از دیدهام نهان شدی تا برای اثبات بودن تو، دست به دامن برهان و استدلال ببرم؟
f0f8ff;">تو آنقدر ظاهری که رسیدن به تو از راه مشاهده آثارت، راه دراز پیمودن و به بیراهه رفتن است. پس خدای من! چنان به عشق خود مرا بنواز و یاریام کن تا دیدهام؛ به فراتر از نشانههایت دل مشغول دارد و از درک نور تو که آفاق را روشن کرده، بازنماند.
f0f8ff;">بارالها! چنان خود را به من بنما که بیواسطه و با شهود قلب، شیفته جمال نورانی تو شوم.
f0f8ff;">یا قدیم الاحسان ما را بیامرز و دعاهایمان را مستجاب گردان که جز تو کسی را نداریم و چشم امیدمان به درگاه توست.